کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم
آخرین نظرات
  • ۲ مرداد ۹۴، ۱۹:۰۶ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت

 

حبیب احمدزاده در سالروز تولد شهید «احمد کاظمی» یادداشتی را با عنوان «تولدت بر تاریخ ایران و جهان مبارک» نوشت.

 این نویسنده و پژوهشگر در حوزه ادبیات دفاع مقدس، این مطلب را برای انتشار در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داده که در آن آمده است:

امروز سالروز تولد مردی است که اگر زمینی بود، ٥٧ ساله محسوب می‌شد .... شهید احمد کاظمی. چرا نمی‌گویم سردار سرلشکر یا سردار سپهبد شهید احمد کاظمی! چون حتما این عناوین برای مردی که در ٢٢ سالگی و در اوایل سخت جنگ، دسته چند نفره خودساخته‌اش را در محاصره شهر آبادان به گردان تبدیل و سپس همین گردان 300 نفره و سپس تیپ را، فقط در عرض کمتر از یک سال و در چند عملیات پی‌درپی رزمی برای آزادی وجب به وجب مناطق وطن و شهرهای از دست رفته و در چنگال دشمن بعثی مانده همچون بستان، سوسنگرد، خرمشهر، مناطق شوش، رقابیه و ... به لشکری واقعی و جنگ آزموده تبدیل کرد، صفت‌هایی کوچک و بی‌ارزش‌اند.

در ارتش‌های دنیا، لشکری آماده است و تو تنها به‌عنوان فرمانده جدید، همراه با آجودانت راهی ساختمان مجلل فرماندهی‌اش می‌شوی ... ولی برای این مردان، ساختن لشکری جدید تنها با یک کاغذ و حکم نصفه و نیمه در دست‌شان و در یک جلسه خودمانی سپاه در سنگری در خط مقدم شروع و سپس بنیان آن با بهترین دوستان از جان گذشته و مجروح در عملیات قبلی شکل می‌گرفت .... و از روز بعد مردم و جوانان استان و دیارش، تک‌تک عناصر یک لشکر را به عشق این فرمانده پر می‌کردند .... و تا عملیات بعدی که چه عزیزانی بر سر این ارادت و عشق و لبیک جان فدا می‌کردند .... و چه سخت است به‌جای فرماندهی بر لشکری از غریبه‌ها، بار سنگین شهادت دوستان و یارانی را تحمل کردن که به عشق و اعتماد به همچون تویی پای به میدان نبرد گذاشته‌اند و چه سخت است در پای بیسیم شب عملیات، تصمیم گرفتن انتخاب بین عافیت و نجات جان یاران؟ و یا نه، تکلیف و مصلحت بی‌رحم آوردگاه را پذیرفتن و سپس شهادت هم محرمان را؟!! و در فردای خاموشی چکاچک آن توپ‌ها‌، چه سخت‌تر بوده نتیجه آن انتخاب را چشم در چشم شده با صدها صد مادر و همسران شهیدان آشنایی که عزیزان‌شان را به تو سپرده و یا در اشک غلطان و بی‌قرار فرزندان یتیم شده‌شان، دیدن و باز هم با تمام سنگینی و تکرار کابوس‌گونه لحظه لحظه این بار، برای عملیات بعدی فرو نریختن!

آری این‌گونه فرمانده لشکر عزیزان شدن، سخت و سنگین بود که هر امروزت را، بی‌قرارتر از همه آن دیروزت می‌کرد .... به‌عنوان یکی از آن هم‌وطنانت‌، که شهرش را از سقوط نجات دادی و نیز برای قبول و تحمل بار سنگین فرماندهی لشکری از آشنایان شهید شده‌ات، تا ابد از توی بزرگوار به‌عنوان حاج احمد صمیمی خودم سپاسگزارم و تا آخر عمر خود و شهرم آبادان و نیز کشورم ایران را مدیون تو و دیگر یاران زنده و شهیدت و نیز فرزندان و خانواده‌های‌تان که خورشید حضورتان را در ظاهر از آنان دریغ کردید تا سایه شوم دشمن بر شهر و دیار ما نیفتد، می‌دانم .... اف بر ما اگر فراموش‌تان کنیم که .... من المومنین الرجال صدقوا ما عاهدوالله .... «حاج احمد» تولدت بر تاریخ این کشور و جهان مبارک.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۲
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی


کد کج شدن تصاوير