کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم
آخرین نظرات
  • ۲ مرداد ۹۴، ۱۹:۰۶ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت

۱۴۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

نماینده وزن 75 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران با شکست در دیدار رده‌بندی رقابت‌های قهرمانی جهان به عنوان پنجمی جهان بسنده کرد.

به گزارش ایسنا، در ادامه رقابت‌های روز نخست کشتی فرنگی قهرمانی جهان که در لاس‌وگاس آمریکا در جریان است، سعید عبدولی نماینده وزن 75 کیلوگرم ایران در دیدار رده‌بندی و برای کسب مدال برنز به مصاف اندره بیسک دارنده مدال برنز 2014 جهان از آمریکا رفت و در پایان با نتیجه 2 بر صفر شکست خورد و از رسیدن به مدال برنز جهان بازماند.

عبدولی که مدال طلای جهان در سال 2011 را در کارنامه خود دارد، پیش از این در دو مبارزه اول خود با نتایج مشابه 8 بر صفر به ترتیب نوربیک خاشیمبکوف از ازبکستان و پاسکال ایسل از آلمان را از پیش رو برداشت و راهی مرحله یک‌چهارم نهایی شد اما در این مرحله در یک کشتی سخت و نفسگیر مقابل مارک اوورگارد مادسن از دانمارک با نتیجه 2 بر 2 و به دلیل دارا بودن یک اخطار شکست خورد و از رسیدن به فینال بازماند.

در ادامه رقابت‌های روز نخست تا دقایقی دیگر قاسم رضایی نماینده وزن 98 کیلوگرم ایران برای کسب مدال طلا به مصاف آرتور الکسانیان قهرمان سال گذشته جهان از ارمنستان می‌رود.

رضایی که مدال طلای المپیک لندن و 2 برنز جهان را در کارنامه خود دارد، سال گذشته مقابل این حریف در مرحله نیمه‌نهایی مسابقات جهانی 2014 ازبکستان شکست خورده بود.

رضایی پیش از این در دور اول استراحت کرد، سپس در اولین مصاف خود اسلام ماگومدف از روسیه را با حساب 4 بر 2 از پیش رو برداشت و در ادامه توانست حریف کوبایی خود را با حساب 5 بر صفر شکست دهد.

رضایی در ادامه و در مرحله یک‌چهارم نهایی در مصافی دشوار، چنک ایلدیم از ترکیه را 4 بر صفر شکست داد و سپس در مرحله نیمه‌نهایی الیس گوری از بلغارستان را 3 بر صفر از پیش رو برداشت و راهی فینال شد.

دیگر نماینده کشتی فرنگی ایران در روز نخست رقابت‌های قهرمانی جهان، مهدی زیدوند در وزن 66 کیلوگرم بود که با ارائه یک نمایش ضعیف و دور از انتظار در همان مبارزه نخست با باخت 4 بر صفر مقابل حریف خود از اسلواکی از دور رقابت‌ها کنار رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۵
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

این عکسی است که در سه روز گذشته دنیا را تکان داده است. یک پسر بچه سه‌ساله کُرد که با خانواده‌اش می‌رفت تا به اروپا برسد و راهی کانادا شود؛ جایی که عمه‌اش آنجا منتظر بود تا پناه این خانواده جنگ‌زده باشد.

آیلان کُوردی، که سنش از طول جنگ در سوریه کمتر بود، به شهادت عمه‌اش که به جای پدر او با رسانه‌های انگلیسی‌زبان حرف زد، موقع سوار شدن به قایق هیجان‌زده بوده است.

«آب خیلی آرام بود، کاملا زلال، و برای همین آن‌ها فکر کردند زمان مناسبی برای انجام این کار است. جلیقه‌های نجات را به تن کردند، آیلان هیجان‌زده بود، برای سفر بسیار خوشحال بود ... پرسید کجا می‌رویم؟ و پدرش گفت: می‌رویم به اروپا».

«12 نفر دیگر با آنها در قایق بودند، پدر آیلان کمی نگران بود و ... گفت من دو برابر می‌پردازم تا ما را با یک قایق دیگر از اینجا ببری، چون 12 نفر برای یک قایق کوچک زیاد است، ... اما مرد گفت نگران نباشید، من صدها بار این کار را کرده‌ام، همه چیز امن است. ... عبدالله، (پدر آیلان) تلاش زیادی کرد، او هر کاری که می‌توانست کرد تا بچه را بالای آب نگه دارد ...».

عمه این بچه‌ها که 20 سال است در کانادا زندگی می‌کند، در مصاحبه دیگری از سیاست‌های دولت کانادا در مورد پناهندگان جنگی انتقاد کرده و گفته است که با وجود همه کمک‌های مردم کانادا و همسایه‌های او برای اینکه بتواند خانواده برادرش را به این کشور ببرد، دولت درخواست آنها را رد کرده است. او در پایان ویدئوی کوتاهی که منتشر شده است، می‌گوید: «چیزی که می‌خواهم بگویم این است که جنگ را متوقف و به پناهندگان کمک کنید».

روزنامه‌ها نوشته بودند که این خانواده قبلاً از دولت کانادا درخواست پناهندگی کرده بود اما این درخواست رد شد. با این حال، دولت کانادا اعلام کرده است که هیچ درخواستی از طرف این خانواده یا اعضای آن برای پناهندگی نداشته است. دولت این کشور همچنین خبر ارائه پیشنهاد پناهندگی به پدر آیلان را هم تکذیب کرده است.

چند ساعت بعد، داستان شبی که آب دریا آن‌چنان صاف بود، از زبان پدر آیلان دوباره گفته شد. عبدالله کوردی، که سه سال قبل با خانواده‌اش از کوبانی به ترکیه پناه آورده بود، حالا می‌خواست بعد از این همه مدت سرگردانی، سامانی برای زندگی‌اش دست و پا کند.

«دو بار به کسانی که مردم را به یونان می‌بردند، پول دادم؛ بار اول گارد ساحلی ترکیه ما را روی آب دستگیر کرد و برگرداند و بار دوم آن‌ها زیر حرفشان زدند و قایقی برای بردن ما نیامد.»

می‌گوید وقتی قایق کوچک هنوز کمتر از نیمی از مسیر چهار مایلی بین بودروم، ساحل غربی ترکیه و جزیره کوس در شرق یونان را هم طی نکرده بود، هدایت‌کننده قایق به خاطر موج‌های بلندی که دیده می‌شد، به آب پرید و او را با یک قایق کوچک تنها گذاشت. این پدر داغدار در مصاحبه‌ای گفته است: «موج‌های بزرگ قایق را تکان می‌دادند. من، همسر و فرزندانم را در میان بازوهایم گرفته بودم و می‌دانستم که همه ما خواهیم مرد.»

او بعد از این تعریف می‌کند که وقتی قایق کوچک مهاجران واژگون شد، در آب چه اتفاقی افتاد: «دیگر نمی‌توانستم صدای همسر و فرزندانم را بشنوم، برای همین یه سمت ساحل، به طرف جایی که چراغ‌ها در آن روشن بود شنا کردم، امیدوار بودم که آن‌ها را در ساحل پیدا کنم، فکر کردم از ترس اینکه دوباره دستگیر شوند به بودروم برگشته باشند، برای همین به شهر رفتم و در جایی که قرار گذاشته بودیم منتظر شدم اما آنها را پیدا نکردم، وقتی به بیمارستان رفتم تازه فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است».

جمعه، پیکر «آیلان» سه ساله، «گالیپ» (غالب) پنج ساله و مادر آنها ریحان 35 ساله به کوبانی برگردانده شد تا به خاک سپرده شود. عبدالله می‌گوید حالا دیگر دلیلی برای ترک کردن کوبانی ندارد.

در روزهای گذشته کمتر روزنامه و رسانه و شبکه خبری بوده است که نسبت به این موضوع واکنش نشان نداده باشد؛ بخصوص در اروپا، کارتونیست‌ها با مذاق‌های تلخشان ده‌ها طرح دردناک از این تصویر واقعی ساختند.

نیلوفر دمیر، عکاس خبری که ساعت شش صبح روزی که یک قایق پناه‌جویان در آب‌های بودروم واژگون شد، در ساحل این شهر بود، کسی است که باعث شده «تراژدی به گوش دنیا برسد».

او در مورد عکسی که گرفته، می‌گوید: «در آن لحظه، وقتی جسم بی‌جان کودکی را که آب به ساحل آورده بود، دیدم، خشکم زد. او آنجا افتاده بود، با پیرهن قرمز و شلوارک آبی تیره، در حالی که صورت بی‌جانش روی شن‌های ساحل بود، تنها کاری که می‌توانستم در آن لحظه بکنم این بود که بگذارم داستان او شنیده شود. من هیچ انتخاب دیگری نداشتم جز اینکه وظیفه حرفه‌ای‌ام را انجام بدهم. کودک دیگر 100 متر آن‌طرف‌تر از برادرش افتاده بود، جلیقه نجات نداشت، هیچ‌چیز نبود که به آن‌ها کمک کند تا روی آب بمانند».

نیلوفر که در 15 سال گذشته روی موضوع مهاجرت‌های غیرقانونی کار کرده است، در توصیف احساسش در لحظه گرفتن این عکس‌ها به سی‌.ان‌.ان ترک گفته است: «چیزی که حس می‌کردم، درد و تاسف بود. من عکس‌های زیادی گرفته‌ام، تا به حال شاهد مهاجرت‌های غیرقانونی زیادی بوده‌ام، شاهد مرگ و تراژدی آنها، فکر نمی‌کردم که این عکس‌ها چنین بازتاب گسترده‌ای پیدا کند. اما حالا امیدوار هستم که این شرایط تغییر کند.»

در روزهای گذشته سیاست‌مداران اروپایی از طرف رسانه‌ها و مردمشان مورد انتقادهای زیادی قرار گرفته‌اند و از آن‌ها خواسته شده است برنامه روشنی درمورد چگونگی کمک به پناه‌جویان اعلام کنند، برخی دولت‌ها از جمله آلمان، فرانسه و بریتانیا در تلاش هستند که سیستمی قابل قبول برای پذیرش پناه‌جویان را به کار بگیرند.

دیروز، یک ناشناس، در یک آگهی کوچک در روزنامه‌ای استرالیایی، برای آیلان نوشت: «آیلان، تو سزاوار این نبودی که در سردی آب و در سرمای حاکم بر انسانیت غرق بشوی. تو مهاجر نبودی، تو پناهنده نبودی، تو تنها یک پسر کوچولوی سه ساله بودی که می‌خواست در امنیت بازی کند؛ به دور از خشونت و جنگ. در بهشت کسانی که تو را نگه داشته‌اند از ما مراقبت خواهند کرد، کسانی که تو را می‌بوسند، کسانی که همه‌چیزشان را برای امید به دست آوردن امنیت به خطر انداختند».

ایسنا - فاطمه کریمخان

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۴
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین. قالالله الحکیم فی کتابه: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم وَ للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَلیمًا حَکیمًا.(۲)

 خوشامد عرض میکنم به برادران عزیز، آقایان محترم؛ و تشکّر میکنم از اینکه لطف کردید و محلّ کار ما را با حضور خودتان منوّر و معطّر کردید. اهمّیّت مجلس و اعضای مجلس بهنحوی است که انسان واقعاً احساس میکند که حضور شما در هرجایی انشاءالله مایهی برکت خواهد بود. مجلس خبرگان میتواند مظهر تام و تمام این انزال سکینهی الهی باشد؛ چون این انزال سکینهی الهی از نشانههای ایمان است: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ این سکینهی الهی، مایهی ازدیاد ایمان و مایهی تقویت ایمان است. معنای سکینه هم آرامش در مقابل تلاطم است؛ حوادث گوناگون، خبرهای گوناگون، دشمنیها، وضعیّتهای مختلف، در روح انسانها بهطور طبیعی تلاطم ایجاد میکند. این آرامش خیلی از اوقات مایهی استقرار فکر و ذهن و استقامت در طریق میشود. خدای متعال این سکینه را، آرامش را به مؤمنین میدهد به برکت ایمانشان و به آنها خاطرجمعی میدهد که «وَ للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرض». از چه انسان واهمه کند؟ همهی نیروهای زمین و آسمان، همهی سنن طبیعت، جنود الهی هستند و متعلّق به خدایند؛ اگر ما  مؤمن باشیم، اگر ما بندهی خدا باشیم، این نیروها در خدمت مؤمنین قرار میگیرند. این همان آرامشی است که انسان پیدا میکند. باز در یکی دو آیهی بعد [میفرماید]: وَ للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا؛(۳) این عزّت الهی و قدرت الهی، نشانهی همین «للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرض» است. مؤمنین در یک چنین عالمی، در یک چنین فضایی حرکت میکنند، زندگی میکنند و تنفّس میکنند. مجلس خبرگان یکی از جاهایی است که میتواند منبع و منشأ یک چنین آرامشی باشد.

 دو انتخابات مهم در این مجلس انجام میگیرد: یکی انتخاب بهوسیلهی مردم که معتمدین خودشان را معیّن میکنند و انتخاب میکنند که این معتمدین عمدهی کارشان هم انتخابی است که بعداً آنها خواهند کرد؛ انتخاب دوّم، [یعنی] انتخاب رهبری. دو انتخاب در اینجا وجود دارد؛ یعنی مجلس خبرگان مظهر حضور مردم و مظهر مردمیبودن و دخالت آراء مردم و سلایق مردم است؛ هیچ نهاد دیگری را ما به این شکل نداریم که دو انتخاب در دل آن وجود داشته باشد که نشاندهندهی ارادهها و نیّتهای مستقل باشد. انتخاب دوّم هم انتخاب رهبری است؛ در اینجا تفاوتش با سایر انتخابهای جمعی این است که اینجا ملاک و معیار عبارت است از فقه؛ یعنی ارزشهای اسلامی. بنابراین انتخاب آنها انتخابی است برای حاکمیّت ارزشهای اسلامی، برای اجرای احکام اسلامی، برای تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی. ادیان الهی نیامدهاند که فقط در اذهان باقی بمانند؛ باید در واقعیّت زندگی تحقّق پیدا کنند. خب، این ابزار و وسایلی لازم دارد؛ اینجا این ابزار، مجلس خبرگان است که از این طریق تضمین میکند حاکمیّت ارزشهای الهی را و اجرای احکام الهی را و حاکمیّت دین خدا را و حاکمیّت اسلام را. بنابراین، این مجلس همچنین مظهر آراء مردم و مردمسالاری دینی یا مردمسالاری اسلامی هم هست؛ یعنی مظهر مردمسالاری اسلامی بهطور کامل و تام و تمام در واقع این مجلس است؛ اهمّیّت مجلس اینجا است. وقتی این مجلس تشکیل میشود و آمادگی خود و استقلال فکری خود و آگاهی خود را نشان میدهد، این موجب سکینه و آرامش در دلهای مؤمنین میشود؛ در واقع این سکینهی الهی، سَرریز میشود از این مجلس به داخل جامعه. بنابراین مهم این است که در مراحل هردو انتخاب بایستی دقّت لازم انجام بگیرد؛ هم انتخاب مردمْ خبرگان را، هم انتخاب خبرگانْ رهبر را؛ دقّتهای لازم و استقلال فکری بایستی بهطور کامل مراعات بشود. حالا در باب انتخابات ما عرایضی داریم که بعدها عرض خواهیم کرد؛ اینجا نمیخواهیم وارد آن موضوع بشویم.

 مجلس خبرگان بایستی استقلال فکری داشته باشد که حالا عرض میکنم این استقلال فکری بر چه مبنا است. عمده این است که اسیر کلیشههای تحمیلی نظام سلطه نباید بشود. یک تفکّراتی، یک مفاهیمی از سوی تبلیغات پُرحجم نظام سلطه، بهطور شبانهروزی در سرتاسر عالم دارد پراکنده میشود؛ یکی از مهمترین مسائل این است که ما باید اسیر نشویم. این سفارش فقط به مجلس خبرگان نیست، این سفارش به همهی مسئولان کشور است، به همهی ارکان نظام است بلکه سفارش به همهی صاحبنظران است -صاحبنظران سیاسی، صاحبنظران اجتماعی، صاحبنظران دینی- که مراقب باشند: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ الله؛(۴) این را بدانند. اینجور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.

 استکبار در صدد آن است که کلیشههای مورد نظر خودش را به همهی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیمگیران، تصمیمسازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همهی اینها میخواهند آن کلیشههای خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطهطلبانه است؛ با این رویکرد سلطهطلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دستکاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و بهکار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند. فرض بفرمایید تروریسم یک مفهومی است که استکبار آن را در یک معنای خاصّی بهکار میبرد؛ یا حقوق بشر یا دموکراسی. فرض بفرمایید که شش ماه بمباران یمن و کوبیدن خانهها و مدارس و بیمارستانها و مانند اینها تروریسم نیست؛ مکرّر در مکرّر حمله کردن به مناطق فلسطینیها در غزّه و غیر غزّه و کشتن صدها بلکه هزارها کودک و زن و مرد بیگناه و انسان بیدفاع تروریسم نیست؛ اینکه مردم بحرین میگویند که ما هر نفر در داخل این کشور یک رأی داشته باشیم، این ربطی به حقوق بشر ندارد، این مطالبهی حقوق بشر نیست؛ امّا دفاع نیروهای مقاومت در فلسطین و لبنان تروریسم است؛ گروههایی که در لبنان یا در فلسطین مقاومت میکنند، با اشغالگر میجنگند، از سرزمین خودشان و از خانهی خودشان دفاع میکنند، اسمش تروریسم است! آنچه در کشورهای مستبدّ دنیا -که جزو اطرافیان و حلقهی نزدیک سلطه و آمریکا در این منطقه محسوب میشوند- میگذرد، ضدّ حقوق بشر نیست؛ امّا فرض کنید مجازات مجرمی که اعتراف به جرم کرده و میکند یا مجازات یک اخلالگری که دهها یا صدها یا هزارها نفر را در یک کشور معتاد میکند به مواد مخدّر، میشود ضدّ حقوق بشر! اینها اینجوری هستند؛ یعنی مفاهیم را خودشان معنا میکنند؛ میخواهند آنجور که خودشان معنا میکنند، دیگران [هم] آنجور بفهمند و با ادبیّات آنها حرف بزنند. ترور دانشمندان هستهای تروریسم نیست -درحالیکه صهیونیستها تقریباً بصراحت اعتراف کردند که کار آنها بود؛ بعضی از کشورهای اروپایی تقریباً اعتراف کردند به اینکه آنها پشتیبان این کار بودند- و اصلاً جزو تروریسم محسوب نمیشود و محکوم کردن لازم ندارد؛ [امّا] یک حادثهی خیلی کوچکتر از این که فرض کنید در لبنان یا در یکجای دیگری اتّفاق میافتد، برایش جلسهی شورای امنیّت تشکیل میدهند! یعنی نگاه آنها به مسائل جهانی این است؛ مفاهیمی را دستکاری میکنند، مفاهیمی را وضع میکنند، یک فهمی را بهطور مستبدّانه نسبت به یک مفهومی ابراز میکنند و توقّع دارند همهی دنیا از جمله ما در جمهوری اسلامی بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیّات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکی از نشانهها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است؛ درحالیکه خود انقلاب اسلامی یک منظومهی فکری دارد.

 اهمّیّت این انقلاب و علّت اینکه این انقلاب زلزله در دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛ نه، علّت این بود که یک منظومهی فکری نو را به دنیا عرضه کرد و امروز هم همچنان در اکناف عالم، این منظومهی فکری در حال پیشرفت است. با وجود سعیای که در اخفاء آن و کتمان آن میکنند، این منظومهی فکری دستبهدست میگردد و بسیاری از دلها در دنیا -چه در دنیای اسلام، چه در حدّ کمتری در خارج از دنیای اسلام- [به آن] جذب میشوند؛ دلها هنوز متوجّه این منظومه است و این منظومهی فکری همچنان طراوت و تازگی خودش را حفظ کرده.

 یکی از اجزای مهمّ این منظومهی فکری که خیلی هم جاذبه دارد، عبارت است از نفی ظلم، نفی استکبار، نفی استبداد -استبداد هم اعم است از استبدادی که حکّامی و حکومتهایی در کشورهای خودشان نسبت به مردم خودشان انجام میدهند، و آن استبداد و دیکتاتوریای که نظام سلطه در سطح جهان بهوجود میآورد- این یک بخشی از این منظومهی فکری است. عزّت ملّتها، عزّت ملّی و در کشورهای اسلامی عزّت اسلامی؛ استغناء ملّتها از تکیه کردن به دیگران و آویزانِ قدرتها بودن؛ اینها جزو مجموعهی فکری اسلام است. استقلال همهجانبه -استقلال بسیار امر مهمّی است- استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، که از همه مهمتر هم استقلال فکری است که میتواند بقیّهی این استقلالها را بهدنبال خودش بیاورد؛ اینها جزو چیزهایی است که در نظام فکری اسلامی و آن منظومهی فکری اسلامی وجود دارد و همینها است که جاذبه میدهد؛ و اینها طراوت دارد، اینها کهنهشدنی نیست، اینها تمامشدنی نیست.

 این شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، تقریباً نوعی حرکت از خاص به عام است، یعنی ذکر عام بعد از خاص است؛ اوّل میگوییم «استقلال»، بعد میگوییم «آزادی». استقلال بخشی از آزادی است یعنی اگرچنانچه آزادیِ فردی را ملاحظه کنیم، این یک روی سکّه است، امّا آزادیِ از سلطهی قدرتها و ابرقدرتها روی دیگر سکّه است؛ این هم آزادی است؛ پس بنابراین استقلال جزو آزادی است و کسانی که آزادی میخواهند اگرچنانچه استقلال را نفی کنند -که متأسّفانه آدم گاهی میبیند بعضی از روشنفکرنماها مفهوم استقلال و مصادیق استقلال را با یک سفسطههای بظاهر منطقی و در واقع ضدّ منطق نفی میکنند- در واقع با آزادی مخالفند. استقلال، بخشِ غیرقابل انفکاک از آزادی است یعنی جزئی از آزادی است. جزئی از مفهوم آزادی، استقلال یک کشور است؛ آزادیِ در مقیاسِ یک ملّت است؛ معنای این استقلال است. آنوقت همهی اینها جزو جمهوری اسلامی است؛ یعنی جمهوری اسلامی هم، نه فقط آزادی است، نه فقط استقلال است، بلکه شامل اینها هم هست و شامل معارف فراوان دیگر. اینها را وقتی ما تشریح میکنیم برای افراد مخاطب خودمان، میبینیم این جاذبه دارد؛ اینها دلها را جذب میکند.

 نتیجهی این نگاههای فکری، این است که ملّت خودباوری پیدا میکند که امروز ملّت ما این خودباوری را پیدا کرده. این خودباوری در کشور ما بحمدالله روزبهروز هم زیاد شده است. با اینکه دائماً مانع ایجاد کردهاند، مدام بر سرش زدهاند، مدام جلویش گرفته شده به انحاء مختلف، امّا خوشبختانه خودباوری در کشور ما روزبهروز رو به رشد است. خودباوری هست، آزادی فکری هست، آزادی عملی هست -یعنی آزادی فردی نه با منطقِ آزادی فردیِ غربی و آمریکایی؛ آنها ضدّ آزادی است؛ آزادی به معنای حقیقی کلمه- سبک زندگی اسلامی هست، نوآوری هست، همافزایی هست، اتّحاد ملّی هست. اینها چیزهایی است که با داشتن آن تفکّرات، اینها در ذهنیّت جامعه، در عمل جامعه، در واقعیّت جامعه تحقّق پیدا میکند و همهی اینها در جهت ارزشهای اسلامی [است]. خب اینها یک ملّت را رشد میدهد. وقتی در یک ملّتی، نگاه فکری مستقلّی بود، اعتمادبهنفس ملّی وجود داشت، ابتکار وجود داشت، نوآوری وجود داشت، تلاش و کار وجود داشت، وحدت کلمهی بین همهی نیروها وجود داشت، حرکت مستمرّی وجود داشت، این خصوصیّات موجب میشود که یک ملّت رشد پیدا کند. و ملّت ما رشد پیدا کرده خوشبختانه. و البتّه موانع زیاد بوده که عرض میکنم.

 شما تصوّر کنید آن روزی را که ایران در پیشرفتهای مادّی در سطح کشورهای پیشرفتهی امروز باشد؛ از لحاظ علم، از لحاظ فنّاوری، از لحاظ ثروتآفرینی. یک کشوری با این خصوصیّات: با علم پیشرفته، با صنعت پیشرفته، با یک جمعیّت ۱۵۰ میلیونی یا ۲۰۰ میلیونی، و با برخورداری از معنویّت، یعنی دنبال سلطه نیست، دنبال زورگویی نیست، دنبال تحمیل حرف خودش به دیگران نیست، به مظلومین کمک میکند، و در مقابل گُندهگوییهای زورگوهای دنیا میایستد؛ یک کشور اینجوری را تصوّر کنید؛ ببینید این چقدر برای استکبار جهانی سنگین است! همهی تلاشی که امروز میشود در مواجههی با جمهوری اسلامی، برای این است که چنین روزی پیش نیاید؛ برای این است که این آینده برای جمهوری اسلامی تحقّق پیدا نکند: یک کشور پیشرفته و دارای همهی شاخصهای پیشرفتگیِ مادّی و درعینحال برخوردار از معنویّت، برخوردار از صفای معنوی، برخوردار از سبک زندگی اسلامی، برخوردار از برادری، وحدت ملّی، همافزایی ملّی و بدون تعدّی و تجاوز به دیگران؛ میخواهند چنین روزی برای ایران اسلامی پیش نیاید و همهی فعّالیّتها، همهی تلاشها، همهی توطئهها برای یکچنین چیزی است؛ دعوا  این است. دعوا بر سر این است که اگر یک کشور اسلامی با این خصوصیّات بهوجود بیاید، بساط استکبار برچیده است، بساط کفر برچیده است. کشوری که بتواند اینجور پیشرفت بکند، اینجور ظواهر مادّی را برای خودش تأمین بکند، درعینحال متّکی به خدای متعال، ذاکر لله، شاکر لله، عابد لله، ساجد لله و در مقابل احکام الهی تسلیم و خاضع، میدانید چه جاذبهای، چه مغناطیسی در دنیا درست میکند و چگونه دلهای ملّتها را جذب میکند! میخواهند این پیش نیاید؛ دعواها سر این است. اگر با پیشرفت علمی ما مقابله میکنند، اگر با حضور سیاسی ما در کشورها مقابله میکنند -که صریحاً میگویند که ایران در منطقه نفوذ دارد، در کشورها نفوذ دارد، روی ملّتها نفوذ دارد- اگر این فشارهای اقتصادی را وارد میکنند، برای این است که چنین وضعی پیش نیاید؛ چنین روزی پیش نیاید.

 نقطهی مقابلش ما هستیم؛ ما ملّت ایران، ما جوانها، ما اهل ابتکار، ما علمای دین، ما روشنفکران دانشگاهی. ما هستیم که باید در مقابل این حرکت، آن حرکت اساسی خودمان را حول محور همان منظومهی فکری پیش ببریم. باید همه تلاش کنند، همه کوشش کنند، همه کار کنند و همه بدانند دشمن میخواهد چهکار کند؛ حواسشان همه جمع باشد. این آن حسّاسیّتی است که من میخواهم در همهی مسئولین کشور بهوجود بیاید، بدانند که دشمن در چه کار است؛ بدانند که هدف دشمن چیست؛ با لبخند دشمن، با احیاناً یک مساعدت کوتاهمدّت دشمن در یک امری، در یک مسئلهای، یا فرض کنید مساعدتی که در یکجا کرد، یک همراهیای کرد، یک کلمه حرفی احیاناً -که خیلی هم بعید است- به نفع جمهوری اسلامی بر زبان آورد، به این حرفها ما فریب نخوریم؛ بدانیم دشمن چهکار میخواهد بکند.

 امروز البتّه دشمن، استکبار جهانی است. استکبار جهانی هم یک امر موهوم نیست؛ یک امر واقعی است و دارای مصادیق روشنی است؛ آمریکا بزرگترین مصداقش است و پشت سرِ هیئت حاکمهی آمریکا، کمپانیها و تراستها و کارتلها و سرمایهدارانِ جهانخوارِ غالباً صهیونیست هستند که در همهجا هم گستردهاند؛ مخصوص آمریکا هم نیست؛ در اروپا هم اینها بشدّت نفوذ دارند، در بعضی جاهای دیگر هم همینجور؛ این معنای استکبار است. شیشهی عمر این استکبار با یک چنان حرکت اسلامی شکسته خواهد شد که پیدایشِ این حرکت با انقلاب اسلامی انجام گرفته، ادامهی آن با جمهوری اسلامی و تداوم حرکت جمهوری اسلامی در خطّ انقلاب تأمین شده، و آینده هم همینطور دارد پیش میرود. چیزهایی را انسان مشاهده میکند که واقعاً انسان [امیدوار میشود]. گاهی این نمایشگاههای پیشرفتهای گوناگون را در بخشهای مختلف، میآورند پیش ما -بعضیهایش اعلامشدنی است که اعلام میشود، بعضیها هم اعلامشدنی نیست که اعلام نمیشود ولی ما از نزدیک میبینیم- واقعاً دستان این جوانهای ما دستان معجزهگر است. جوانهای کمسال، با انگیزه، با ایمان، با توانایی، با قابلیّت، با روحیّهی خوب، و آنوقت با توکّل به خدا، با صلوات، با نماز، با توجّه، با خواندن آیهی قرآن، کارهای بزرگی را دارند انجام میدهند، کارهای خوبی را دارند انجام میدهند؛ و انشاءالله این پیشرفتها در انتظار جمهوری اسلامی است.

 عرض کردم، ما یک کشوری [هستیم] با اینهمه امکانات و ثروتها. آن روز در جمع برادران محترم هیئت دولت،(۵) بنده گفتم که یک گزارشی به من دادهاند که ما از معادن کشور -که یکی از مهمترین منابع ثروت کشور ما، معادن زیرزمینی ما است- چهارده درصد استفاده میکنیم؛ وزیر محترم صنعتومعدن از آنطرف گفت که درست است، گزارش همین است. خب، ما اینجور کشوری هستیم؛ ما تاکنون از چهارده درصدِ منابع زیرزمینی کشورمان استفاده کردهایم. موقعیّت جغرافیایی، امکانات گوناگون فرهنگی، عمق و نفوذ فرهنگ اسلام و معارف اهلبیت در دنیا؛ اینها چیزهای کوچکی نیست؛ اینها ثروتهای خیلی عظیمی است و اینها همه در اختیار ما است. خب، بنابراین عرض ما  این است که ما مجلس خبرگان، مسئولین کشور، شخصیّتهای مؤثّر و دارای منبر در فضای عمومی -چه در مطبوعات، چه در مراکز نطق و بیان- آن کسانی که میتوانند حرف بزنند، میتوانند اثر بگذارند، بایستی این آینده را هرچه بیشتر تشریح بکنند، [دلها را] بهسمت این آینده سوق بدهند، دلها را امیدوار کنند، آرامش و سکینهی لازم را در دلهای مؤمنین بهوجود بیاورند تا پیش برویم؛ ما بحمدالله در حال پیشرفتیم.

 و امّا یکی دو مسئلهی روز و قابل توجّه و مهم هم هست که اجمالاً عرض میکنم: یکی مسئلهی برجام است، یکی مسئلهی بعد از برجام است که به نظر من مسئلهی بعد از برجام، از مسئلهی برجام مهمتر است. خب، در مسئلهی برجام ما آنچه نظرمان بود و باید عرض بکنیم، در خلال این ایّام -چه پیش از اینکه این توافق انجام بگیرد، چه بعد از آنکه این توافق انجام گرفته است- عرض کردهایم. یک بحثی که امروز وجود دارد بحث مجلس است؛ وضع حقوقی و قانونی و مانند اینها را کسانی که اهل این مسائل هستند باید بررسی کنند و ببینند که اقتضائات حقوقی و آنچه الزامات حقوقی این مسئله است چیست و طبق همان بایست عمل بشود؛ ما وارد آن نمیشویم. لکن آنچه از نگاه کلّی من عرض میکنم -که به آقای رئیس جمهور هم این را عرض کردهام- [این است که] به نظر ما مصلحت نیست که ما مجلس را از این قضیّه برکنار بداریم؛ چون قضیّهای است که بالاخره دو سال است که کشور بهطور کلّی متوجّه به آن است و حالا هم به یک نتایجی رسیده؛ [پس] باید مجلس وارد بشود. حالا مجلس چه بکند؟ بنده هیچ توصیهای ندارم به مجلس شورای اسلامی که با این چهجوری عمل بکند. اوّلاً نوع تصمیمگیری چهجوری باشد؟ بهنحو تصویب یا رد باشد، یا بهنحو دیگری تصمیمگیری کنند؟ آیا رد کنند، آیا تصویب کنند؟ بنده هیچ توصیهای ندارم. نظر متَّبَع، نظر نمایندگان ملّت است در مجلس و اینکه [مجلس] چه بکند، چه نکند را ما عرض نمیکنیم. ما معتقدیم که بالاخره خوب است مجلس را برکنار نکنیم و نمایندگان ملّت باید تصمیم بگیرند.

 و امّا مسائل بعد از برجام. به نظر ما برخی از مسائل هست که اینها را مسئولین کشور -که البتّه ما با برادران عزیز و صمیمی خودمان در دولت هم اینها را در میان میگذاریم و گذاشتهایم، برای اطّلاع آقایان هم عرض میکنیم- [باید مورد توجّه قرار بدهند]. اوّلاً اگرچه بظاهر در مقابل ما شش دولتند امّا در واقع آن که فعّال است یک دولت است؛ و آن دولت آمریکا است که بهطور کامل در این مسئله وارد میدان است و مشغول عرق ریختن و فعّالیّت کردن و تلاش کردن هستند. مسئولین آمریکایی خیلی بد حرف میزنند؛ باید تکلیف این حرفها روشن بشود؛ بالاخره [یک] طرف قضیّه ما هستیم، یک طرف هم آمریکاییها هستند. یک بار میگویند که چهارچوب تحریمها حفظ خواهد شد؛ پس ما نشستهایم این چند وقت، برای چه صحبت کردهایم؟ صحبت کردیم که چهارچوب تحریمها برداشته بشود، تحریمها برداشته بشود. قرار است که چهارچوب تحریمها حفظ بشود! حالا من نمیدانم معنای «چهارچوب تحریمها حفظ بشود» چیست؟ ممکن است باز این را هم یک جور معنا کنند امّا آنچه از این حرف برمیآید، درست مخالف آن علّتی است که ما رفتیم برای مذاکره؛ والّا ما چرا مذاکره کنیم! ما داشتیم کار خودمان را میکردیم؛ نوزده هزار سانتریفیوژ ما درست کرده بودیم، میتوانستیم در مدّت نهچندان بلندی آن را برسانیم به پنجاه هزار سانتریفیوژ یا شصت هزار سانتریفیوژ؛ هیچ مشکلی برای ما وجود نداشت که این کار را بکنیم؛ [سوخت] بیست درصد را تولید میکردیم، میتوانستیم ادامه بدهیم؛ تحقیق و توسعه را انجام میدادیم، همچنان به همان شکل و با همان سرعت میتوانستیم انجام بدهیم؛ و همچنین بقیّهی چیزها را. اینکه نشستیم مذاکره کردیم، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم، یک امتیازاتی دادیم، عمدتاً برای این بود که تحریمها برداشته بشود؛ اگر بنا است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای وجود ندارد، دیگر اصلاً این معنا ندارد. مسئولین این را باید مشخّص کنند و نگویند که مثلاً او برای قانع کردن رقبای داخلی خودش این حرف را میزند. بله، دعوایی که در آمریکا هست، دعوای واقعی است؛ بنده عقیده ندارم که دعوای صوری و ظاهری است، واقعاً اختلاف دارند، علّت اختلافشان هم برای ما روشن است؛ لکن بههرحال آنچه رسماً گفته میشود، پاسخ لازم دارد؛ اگر پاسخ داده نشود همان تثبیت خواهد شد. این یک مطلب است.

 نکتهی دوّم این است که اینها راجع به همان بخشی از تحریمها هم که اظهار میکنند که برداشته خواهد شد، میگویند تعلیق یا متوقّف میشود؛ مسئلهی ما این نبوده. مشخّص است که تحریمهای اقتصادی باید برداشته شود؛ گفتیم هم فوراً! حالا «فوراً» را معنا کردند، ما هم حرفی نزدیم، اشکال ندارد؛ دوستان ما در اینجا آن «فوراً» را به یک شکلی معنا کردند، یک ترتیبی برایش انتخاب کردند، ما هم مخالفتی نکردیم. لکن بالاخره [تحریمها] باید برداشته بشود، توقّف تحریم نداریم، تعلیق تحریم نداریم؛ اگر آنها تعلیق میکنند، خب پس ما هم اینجا تعلیق میکنیم، اگر اینجور است ما اقدام اساسی روی زمین چرا انجام بدهیم؛ بنابراین [منظور] لغو تحریمها است. البتّه در بعضی از موارد گفتند که لغو دست دولت آمریکا که طرف مذاکرهی ما است، نیست؛ آنها را گفتند که متوقّف میکنیم و از حقوق قانونی خودمان استفاده میکنیم و کارهایی از این قبیل؛ امّا آن چیزهایی که دست خود دولت آمریکا است یا آنچه دست دولتهای اروپایی است، آنها بهطور کامل [باید برداشته شود].

 مطلب دیگر این است که آنها در اظهاراتشان حرفهایی میزنند که بکلّی خارج از مقولهی توافق هستهای و مانند این حرفها است؛ یک چیزهایی که بکلّی دور از این حرفها است. آقایان و خانمها در مجموعهی هیئت حاکمهی آمریکا مثل انگلیسیهای قرن نوزدهم حرف میزنند؛ یعنی از دنیا و از تاریخ، واقعاً دو قرن عقبند! یکجوری حرف میزنند که فرض کنید لُردکُرزُن(۶) در یک زمانی در خلیج فارس نسبت به ایران یا نسبت به منطقه حرف میزد؛ حرفزدنشان اینجوری است؛ دنیا فرق کرده. امروز ابرقدرتها چنین قدرتی ندارند، چنین تواناییای ندارند، عُرضهی یک چنین کاری را ندارند؛ بعد هم طرف، جمهوری اسلامی است؛ طرف، فلان کشورِ عقبافتادهیِ فلان قارّه نیست که شما هم هرچه که دلتان بخواهد بگویید؛ نخیر، جمهوری اسلامی است، با تواناییهایی که خود شما بعضی از این تواناییها را میشناسید، بعضی را هم که نمیشناسید ممکن است در هنگام عمل بشناسید؛ اینجوری نیست که بنشینند مرتّب تهدید بکنند؛ اینجوری حرف میزنند.

 از جملهی حرفهایی که میزنند این است که ما انتظار داریم که مسئولین جمهوری اسلامی یا دولت جمهوری اسلامی، کاری متفاوت انجام بدهد! متفاوت یعنی چه؟ متفاوت از چه؟ متفاوت از گذشتهی جمهوری اسلامی؟ نخیر، چنین چیزی اتّفاق نمیافتد؛ متفاوت، یعنی از ارزشهای اسلامی عبور کردن، یعنی پایبندی به احکام اسلامی را از دست دادن؛ معنای متفاوت از نظر آنها این است؛ چنین اتّفاقی نمیافتد. نه دولت، نه مجلس، نه مسئولین مطلقاً چنین کاری را نمیکنند و [اگر] کسی هم بخواهد چنین کاری را بکند، مردم از او قبول نمیکنند، نظام جمهوری اسلامی قبول نمیکند و چنین چیزی معنی ندارد. منظورشان از متفاوت این است که [ایران] وارد چهارچوب سیاستهای آمریکا در این منطقه بشود؛ آمریکا در این منطقه سیاستهایی دارد، نظراتی دارد. یکی از این نظرات این است که بایستی نیروهای مقاومتِ این منطقه بکلّی محو بشوند، نابود بشوند؛ یکی از نظراتشان این است که بایستی دولت آمریکا بر کشورهای عراق و سوریه و بقیّهی اینها تسلّط کامل داشته باشند؛ نظرات آنها اینها است، کارهایی که میخواهند انجام بدهند همین کارهایی است که به این چیزها منتهی میشود. [آنها] توقّع دارند که مسئولین ما، دولت ما و سیاستمداران ما در جهت این سیاستها عمل کنند؛ چنین چیزی اتّفاق نخواهد افتاد.

 از جملهی حرفهایی که میزنند و ما را حسّاس میکند، این است که میگویند برجام فرصتهایی را -هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه- در اختیار آمریکا قرار داده؛ این را آمریکاییها میگویند و جزو حرفهای آنها است. عرض من به دوستانمان در دولت و در مسئولیّتهای گوناگون این است که اجازهی این فرصتطلبی را در داخل مطلقاً به آمریکا ندهید؛ در خارج هم تلاش کنید که این فرصتها در اختیار آمریکا قرار نگیرد. هرچه آنها به این فرصتهای خودشان نزدیک بشوند، یقیناً ذلّت ملّتها و عقبماندگی و محنت کشورها از آنجا شروع خواهد شد، مطلقاً نباید اجازه داده بشود که اینها در داخل کشور از فرصتهایی استفاده کنند. ما این را گفتهایم و اعلان کردهایم که در هیچ مسئلهای جز مسئلهی هستهای با آمریکاییها طرف صحبت نمیشویم؛ هم به مسئولین سیاست خارجیمان گفتهایم، هم به بقیّهی مسئولین گفتهایم که داخل نمیشویم. علّت هم همین است که جهتگیری آنها درست نقطهی مقابل جهتگیری ما است، ۱۸۰ درجه ما با همتفاوت داریم. یک بخش این قضیّه است.

 یک بخش هم بخش اقتصادی است؛ که حالا مسائل سیاسی ما یک بخش از قضیّه است، مسائل اقتصادی مسئلهی مهمّی است. ما از برادرانمان در دولت خواهش کردیم که یک برنامهی جامعِ عملیّاتی و کاربردی برای تحقّق سیاستهای مقاومت اقتصادی تهیّه کنند؛ این را ما، هم در جلسهی با هیئت دولت گفتیم، هم به آقای رئیس جمهور محترم گفتیم؛ و انتظار داریم که انشاءالله این تهیّه بشود. اقتصاد مقاومتی قابل تجزیه نیست که ما بگوییم این بخش از آن را عمل میکنیم؛ نه، یک کل است، یک مجموعهی کامل است که اجزای آن مکمّل یکدیگر هستند؛ یک برنامهی عملیّاتی واحد لازم دارد که به همهی اجزای آن برسد. البتّه برادرانمان در دولت این همّت و نیّت را دارند، تلاش هم انشاءالله خواهند کرد و این کار تحقّق پیدا میکند. اگرچنانچه این اتّفاق بیفتد، برای ما هیچ اهمّیّتی ندارد که آن مقدار پولی که به ایران برمیگردد مثلاً صد میلیارد دلار است یا پنج میلیارد دلار؛ یعنی واقعاً اهمّیّت این در درجهی بعد قرار میگیرد. البتّه آنچه ما از دنیا طلبکاریم، آنچه در دست دیگران داریم -که تاکنون به نحو ظالمانهای جلوی آن گرفته میشده- باید مورد استفادهی ما قرار بگیرد، در این بحثی نیست امّا اهمّیّت تحقّق اقتصاد مقاومتی که اصلاً هم متوقّف به این پولهای خارجیِ به این شکل و با این شدّت نیست، بیشتر از همهی اینها است. به نظر ما اگر بتوانیم این اقتصاد مقاومتی را با یک برنامهی عملیّاتی -نه فقط در زبان- تحقّق ببخشیم و در خارج پیاده بکنیم، کارمان بخوبی پیش خواهد رفت و مردم هم به ما کمک خواهند کرد. عرض کردیم که یک ستاد عملیّاتی فعّالی هم در دولت انشاءالله تشکیل بشود که دنبال کنند، تکلیف هر دستگاهی را معیّن کنند که کدام بخش از کار، بهعهدهی کدام یک از دستگاههای اقتصادی و غیرخدماتی است؛ و زمانبندی کنند، معیّن کنند که در چه مدّت و در چه زمانی این وظیفه را آن دستگاه انجام خواهد داد و پیگیری کنند تا اینکه انشاءالله این کار انجام بگیرد و این تحرّک عظیم و همهجانبهی ملّی تحقّق پیدا کند.

 آنچه من در پایان عرایضم عرض میکنم این است که نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور بدانند که حرکت، بهسمت اهدافو آرمانهای اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور -که بحمدالله اکثریّت قاطع این کشور را هم تشکیل میدهند- آمادهبهکار باشند. آمادهبهکار به معنای آمادهی جنگ نیست؛ یعنی هم آمادهی کار اقتصادی باشند، هم آمادهی کار فرهنگی باشند، هم آمادهی کار سیاسی باشند، هم آمادهی حضور در میدانها و عرصههای مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه باید آماده باشیم. در مقابل این جهتگیریهای دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمیشناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم. و وعدهی الهی هم راست است؛ خدای متعال وعدهاش راست است، ما سوءظنّ به وعدهی الهی [نباید داشته باشیم]. یکبار من اینجا عرض کردم(۷) که باید به خدا پناه ببریم و سوءظنّ به وعدهی الهی [نداشته باشیم]. خدای متعال لعنت کرده؛ الظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دآئِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا(۸) یعنی خدا لعنت کرده کسانی را که به خدا سوءظن داشته باشند. حُسن ظنّ به خدا این است که وقتی میگوید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»،(۹) این را باور کن؛ این حسن ظنّ به خدا است؛ وقتی میفرماید: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه،(۱۰) این را باور کنیم. اگر حقیقتاً نیّت ما نصرت دین الهی است -معنای نصرت خدا همین است- بدانیم که خدای متعال نصرت خواهد کرد و تردیدی در این زمینه نداشته باشیم؛ وقتی انسان با این روحیّه حرکت کرد، آنوقت آن سکینهای که عرض کردیم بر دلهای ما انشاءالله نازل خواهد شد.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد آنچه را گفتیم و آنچه شنیدیم و آنچه میکنیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و به کَرَمت از ما قبول کن و قلب مقدّس ولیّعصر را از ما راضی و خشنود بگردان.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
۱) این دیدار بهمناسبت هجدهمین اجلاس از چهارمین دورهی مجلس خبرگان رهبری (در روزهای دهم و یازدهم شهریور سال جاری) برگزار شد. در ابتدای این دیدار، آیتالله محمّد یزدی (رئیس مجلس خبرگان) و آیتالله سیّدمحمود هاشمیشاهرودی (نایب رئیس اوّل مجلس خبرگان) گزارشی ارائه کردند.
۲) سورهی فتح، آیهی ۴؛ «او است آن کس که در دلهای مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خدا است، و خدا همواره دانای سنجیدهکار است.»
۳) همان، آیه‌ی ۷؛ «و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خدا است، و خدا همواره شکستناپذیر سنجیدهکار است.»
۴) سورهی انعام، بخشی از آیهی ۱۱۶؛ «و اگر از بیشتر کسانی که در [این سر] زمین میباشند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند ...»
۵) ۱۳۹۴/۶/۴
۶) لرد جرج کُرزُن (وزیر امور خارجهی بریتانیا در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ میلادی)
۷) بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۹/۶/۲۵)
۸) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۶؛ «...که به خدا گمان بد بردهاند، عذاب کند؛ بدِ زمانه بر آنان باد. و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانیده و چه بد سرانجامی است.»
۹) سورهی محمّد، بخشی از آیهی ۷؛ «... اگر خدا را یاری کنید یاریتان میکند...»
۱۰) سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰؛ «... قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند، یاری میدهد...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۱
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

خلبانان تیزپرواز نیروی‌هوایی با استفاده از بمب‌های بهینه‌سازی شده و هوشمند لیزری، اپتیکی و بمب‌های هوشمند رادار زن و نقطه‌زن با موفقیت پایگاه‌ها و زیر ساخت‌های شبیه‌سازی شده را منهدم کردند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نیروی هوایی ارتش، در دومین و آخرین روز از رزمایش فداییان حریم ولایت، اهداف ثابت و متحرک هوایی و زمینی در سطح گسترده ای از منطقه عمومی رزمایش با موفقیت کامل مورد اصابت انواع بمب ها و راکت های هوشمند جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

در این مرحله از رزمایش که انواع جنگنده های شکاری بمب افکن نیروی هوایی ازجمله صاعقه، اف ۴، اف ۵، سوخو ۲۴، اف ۱۴ و هواپیماهای بدون سرنشین شرکت داشتند، خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی با استفاده از بمب های بهینه سازی شده و هوشمند لیزری، اپتیکی و بمب های هوشمند رادار زن و نقطه زن با موفقیت پایگاه ها و زیر ساخت های شبیه سازی شده را منهدم کردند.

همچنین اجرای مراحل مختلف پدافند غیرعامل در برابر حملات هوایی غیر متعارف اجرا شد.

بنابراین گزارش، در این مرحله هواپیماهای ترابری تاکتیکی نیمه سنگین سی ۱۳۰، عملیات بار ریزی تاکتیکی و چتر ریزی را همزمان با پشتیبانی نزدیک هوایی توسط جنگنده های اف ۱۴ به مورد اجرا گذاشتند.

عملیات فِلر ریزی همراه با سکوت کامل رادیویی نیز توسط هواپیماهای شکاری رهگیر نیروی هوایی، با موفقیت انجام شد.

عملیات رهگیری با تاکتیک های بومی و تکنیک های قفل راداری در فواصل و زوایای مختلف و نیز تیراندازی هوا به هوا و هوا به زمین همراه با سوختگیری هوایی؛ از برنامه های دیگر این رزمایش بزرگ نیروی هوایی ارتش بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۸
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

اسکلت هفت هزار ساله خیابان مولوینتایج آزمایش سال‌یابی ترمولومینسانس روی تعدادی نمونه سفال حاصل از کاوش های خیابان مولوی سابقه استقرار در محدوده شهری تهران را در ۷هزار سال قبل تأیید کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، محمد اسماعیل اسمعیلی جلودار سرپرست پروژه کاوش اضطراری در محدوده خط فاضلاب در بافت قدیم تهران تصریح کرد: اسفند ماه سال ۱۳۹۳تعدادی نمونه سفال حاصل از کاوش های مولوی برای تعیین قدمت به آزمایشگاه سالیابی ترمولومینسانس پژوهشکده حفاظت و مرمت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تحویل داده شد .

او افزود: آزمایش های انجام شده بر روی چهار نمونه سفالی توسط تیمی متشکل از پژوهشگران پژوهشکده حفاظت و مرمت به سرپرستی دکتربحرالعلومی سابقه استقرار در محدوده شهری تهران را در ۷هزار سال قبل که توسط کاوشگران اعلام شده بود مورد تأیید قرار داد. آزمایش انجام شده بر روی دو نمونه از سفال های ترانشه ۱که مربوط به تدفین اسکلت زن ۷هزار ساله بود تاریخ ۲۸۰± ۶۹۵۰و۳۰۰±۶۸۷۰ سال قبل را نشان داد.

او با بیان اینکه دو نمونه دیگر مربوط به ترانشه‌های ۳ و۶ تاریخ هزاره سوم پیش از میلاد یعنی ۵هزار سال قبل را نشان داد گفت: با این تاریخ وجود محوطه ای چند دوره ای در منطقه مولوی که پیش از این اعلام شده بود قطعیت یافت.

استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران با اعلام نگرانی از وضعیت موجود اسکلت و محوطه کاوش شده در مولوی به منظور حفاظت و نگهداری آن از دستگاه های اجرایی بویژه شهرداری تهران خواست تا نسبت به حراست و حفاظت دستاوردهای کاوش مولوی و نگهداری از آثار منحصر به فرد بدست آمده اهتمام ورزیده و اقدامات عملی را به این منظور هر چه زودتر بعمل آورند.

او با اشاره به همکاری های ارزنده پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده باستان شناسی، پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی –فرهنگی، معاونت پژوهشی دانشگاه تهران، شرکت فاضلاب تهران، اداره کل میراث فرهنگی تهران و کسبه منطقه مولوی باگروه کاوش، ادامه مطالعات را خواستار شد.

در آزمایشات ترمولیسانس ﻧﻤﻮﻧﻪها ﺑﺎ روش FINE GRAIN آﻣﺎدهﺳﺎزی و ﺑﺎ روش ADDITIVE DOSE ﭘﺮﺗﻮدﻫﯽ و اﻧﺪازهﮔﯿﺮی می شوند. آﻣﺎدهﺳﺎزی و اﻧﺪازهﮔﯿﺮی و ﭘﺮﺗﻮدﻫﯽ ﻧﻤﻮﻧﻪ در زﯾﺮ ﻧﻮر ﻗﺮﻣﺰ اﻧﺠﺎم می گیرد ﺗﺎ از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﻧﻮر ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﺮ روی آن ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی ﺷﻮد. در واقع ﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ، ﺳﺎﻃﻊ ﺷﺪن ﭘﺮﺗﻮﻫﺎی ﻧﻮری از ﻣﻮاد (ﻣﺜﻼً ﮐﺎﻧﯽ ﻫﺎ، ﮔﺎزﻫﺎ و ﻏﯿﺮه)، در زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺗﻤﻬﺎ از ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺑﺎ اﻧﺮژی ﮐﻤﺘﺮ ﯾﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺎﯾﺪار ﺑﺎزﻣﯽﮔﺮدﻧﺪ.

ﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻧﻮع ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﯿﻤﯽ ﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ (ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﺑﺮ اﺛﺮ واﮐﻨﺸﻬﺎی ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ)، ﻓﺘﻮﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ (ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﺎﺑﺶ ﻓﺘﻮﻧﻬﺎ)، اﻟﮑﺘﺮوﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ (ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﺑﺎ اﻧﺮژی اﻟﮑﺘﺮﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ دﯾﻮدﻫﺎ)، ﺗﺮﻣﻮﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ (ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﺑﺮ اﺛﺮ ﺣﺮارت، ﻣﺜﻼً درﻫﻨﮕﺎم ﺳﺎﻟﯿﺎﺑﯽ ﺳﻔﺎل و آﺟﺮ) و اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ دﯾﮕﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ﻣﯽ ﺷﻮد.

ﺳﻔﺎل، آﺟﺮ و ﮐﺎﺷﯽ از ﮐﺎﻧﯽﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻮارﺗﺰ، ﻓﻠﺪﺳﭙﺎﺗﻬﺎ و آﻟﻮﻣﯿﻨﻬﺎ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ از آﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻮارﺗﺰ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ وﺟﻮد ﻧﺎﺧﺎﻟﺼﯽ و ﻧﺎراﺳﺘﯽﻫﺎ در ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﺑﻠﻮری ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺮژی ﭘﺮﺗﻮﻫﺎی رادﯾﻮاﮐﺘﯿﻮ ﻣﻮﺟﻮد در ﻧﻤﻮﻧﻪ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﺧﺎک اﻃﺮاف ﻧﻤﻮﻧﻪ را در ﺧﻮد ذﺧﯿﺮه ﮐﻨﻨﺪ.

در ﻫﻨﮕﺎم ﭘﺨﺖ ﺳﻔﺎل، ﮐﺎﺷﯽ و آﺟﺮ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺣﺮارت دﯾﺪن، ﻫﻤﻪ اﻧﺮژی ذﺧﯿﺮه ﺷﺪه در آن از ﻫﻨﮕﺎم ﺗﺸﮑﯿﻞ ﮐﺎﻧﯽﻫﺎ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد (ﺳﺎﻋﺖ ﺻﻔﺮ)، ﭘﺲ از ﺳﺮد ﺷﺪن ﻧﻤﻮﻧﻪ روﻧﺪ ذﺧﯿﺮه اﻧﺮژی ﻣﺠﺪداً آﻏﺎز ﻣﯽﺷﻮد. ﻣﺤﺪوده ﺳﺎﻟﯿﺎﺑﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﻬﯿﺰات ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺨﺶ ﺳﺎﻟﯿﺎﺑﯽ ﺗﺮﻣﻮﻟﻮﻣﯿﻨﺴﺎﻧﺲ ﭘﮋوﻫﺸﮑﺪ ﺣﻔﺎﻇﺖ و ﻣﺮﻣﺖ آﺛﺎر ﺗﺎرﯾﺨﯽ- ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ از ﺣﺪود ۵۰ ﺗﺎ ۲۰۰ ﻫﺰار ﺳﺎل اﺳﺖ.

مشاهده تکه‌های سفال توسط مهسا وهابی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته باستان شناسی در میان حفاریهای فاضلاب چهار راه مولوی در سال گذشته کاوش های اضطراری باستان شناسی را به همراه داشت که به کشف اسکلت زن ۷ هزار ساله منجر شد و تداوم کاوش‌ها شناسایی بقایای دومین اسکلت انسانی در نزدیکی اسکلت اول را به همراه داشت.

اسکلت زن ۷هزار ساله پس از شناسایی ژنتیک، مستند سازی، اسکن نوری و تحکیم سازی در یک محفظه شیشه ای قرار گرفت که قرار است این مکان با همکاری پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان زیباسازی شهرداری به یک سایت موزه تبدیل شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۵
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

یک عکاس معتقد است عکس‌های جنگ به عنوان گنجینه‌های ارزشمند تصویری کشور، به دلیل بی‌توجهی نهادهای فرهنگی در حال از بین رفتن هستند و شهرداری، ارشاد و میراث فرهنگی باید به این موضوع توجه کنند.

مجید دوخته‌چی‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، اظهار کرد: بحث ضرورت موزه عکس جنگ، مربوط به امروز که نزدیک به 30 سال از این دوره مهم تاریخ معاصر می‌گذرد، نیست. جمع‌آوری نگاتیوها، حفظ و نگهداری آن‌ها و تبدیل کردنشان به اسناد قابل استناد و استفاده، باید در حاشیه جنگ مطرح می‌شد.

او افزود: این عکس‌ها باید جلوی چشم مردم باشند. مردم باید آن‌ها را ببینند و لمس کنند و شرایط جنگ و دفاع مقدس را درک کنند؛ با این حال نهادهای متولی مانند وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی و شهرداری که بخشی از بودجه‌شان مختص کارهای فرهنگی است، کوچکترین عنایتی به این موضوع نداشته‌اند.

این عکاس به نقش انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در این زمینه اشاره کرد و گفت: تنها نهادی که در این زمینه کار کرده، انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است که تعدادی از عکس‌های دوران جنگ را جمع‌آوری، اسکن و آماده چاپ کرده است، اما این انجمن بودجه و امکانات لازم را برای این کار ندارد.

دوخته‌چی‌زاده ادامه داد: عکاسان جنگ مظلوم‌ترین هنرمندان کشور هستند؛ نه سپاس و قدردانی از آن‌ها صورت می‌گیرد و نه آثارشان ثبت و نگهداری می‌شود. به طور کلی هنر عکاسی در ایران، هنر مظلومی است. بعد از گذشت بیش از 100 سال از ورود صنعت عکاسی به ایران، ما هنوز یک موزه ملی عکس نداریم. در همین تهران ساختمان‌هایی وجود دارد که قابلیت خوبی برای تبدیل شدن به موزه عکس دارند، اما شهرداری و وزارت ارشاد توجهی به این بحث ندارند.

این عکاس به ضرورتِ داشتن یک موزه ملی عکس اشاره کرد و گفت: من طرحی را برای راه‌اندازی یک موزه ملی عکس ارائه دادم که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم مطرح شده است، اما نمی‌دانم به کجا رسیده و تصمیمی درباره آن گرفته‌اند یا نه. ما برای رشته‌های جوان‌تری مثل گرافیک، موزه داریم، اما برای عکاسی با این پیشینه و حجم آثار، موزه نداریم که این مسأله نشان‌دهنده دقت نداشتن مسئولان به این رشته هنری است.

او همچنین بیان کرد: باغ - موزه دفاع مقدس که به عنوان موزه‌ای برای جنگ ساخته شده چقدر به عکاسی و عکاسان جنگ پرداخته است؟ عکس‌های چند عکاس در این موزه وجود دارد و چرا حتی یک بار فراخوانی برای حضور عکاسان و نمایش آثار آن‌ها اعلام نشده است؟ بنابراین این مکان به معنای واقعی به یادمان‌های جنگ توجه نکرده است.

این عکاس اضافه کرد: آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران، خودش یکی از سرداران جنگ بوده است. من از ایشان تقاضا می‌کنم از امکانات مجموعه خود به عکاسی و عکاسان کشور کمک کنند. جامعه فقیر عکاسی ایران توانِ در اختیار داشتن یک ساختمان مستقل برای نمایش و ارائه آثار را ندارد و نهادهای فرهنگی مثل شهرداری و وزارت ارشاد و سازمان میراث فرهنگی باید اقدام کنند.

دوخته‌چی‌زاده درباره ضرورت حفظ عکس‌ها به عنوان اسناد ارزشمند کشور، گفت: عکس‌های جنگ، گنج ملی و نمادی از مقطع مهم و پرشکوه تاریخ معاصر کشور هستند. این گنجینه عظیم بر اثر بی‌توجهی در حال از بین رفتن است. تاریخ عکاسی ما از لحاظ هنری و تاریخی مورد بررسی تاریخ‌نگاران قرار نگرفته است و اگر از بین بروند ما دیگر سندی در دست نخواهیم داشت.

او در پایان خاطرنشان کرد: در دنیای امروز توجه به عکس و عکاسی در کشورهای غربی و اروپایی و حتی کشورهای شرقی مثل ژاپن مورد توجه ویژه است. آن‌ها عکس‌ها را به عنوان اسناد بصری که جنبه ملی دارند جمع‌آوری، نگهداری و آرشیو می‌کنند. همان‌طور که به رشته‌های هنری دیگر مثل گرافیک و نقاشی و مجسمه‌سازی اهمیت داده می‌شود، باید به رشته عکاسی هم توجه کرد و نگاه واقع‌بینانه به آن داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۹
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

محیط کوهستان فرصتی برای رها شدن از روزمرگی و دور شدن از یکنواختی زندگی در شهر و آشتی با طبیعت است، اما متأسفانه یکی از دشت‌های معروف اطراف شهر همدان به منظور رونق گردشگری و جذب میهمان دیگر چنین حسی را به انسان نمی‌دهد و به تدریج به دست عوامل انسانی و طبیعی در حال قربانی شدن و فروپاشی است.

به شهر همدان که وارد می‌شوید، پیش و پیش از هر چیز دیگری، کوهستان الوند به استقبال شما می‌آید. البته این شهر علاوه بر قله‌های مرتفع که سر به فلک کشیده‌اند، دشت‌های زیبایی هم دارد که برای طبیعت‌گردان و کوهنوردان آغوش خود را گشوده است. این دشت‌ها که با مخملی سبز رنگ از چمنزار و در برخی از ماه‌های سال با گل‌های فراوان آراسته می‌شوند، عمدتاً در دامنه کوهستان‌های نسبتاً خشنی قرار گرفته‌اند که هر کوهنورد، طبیعت‌گرد و انسان ماجراجو را به طمع می‌اندازد تا با قدم نهادن به این مناطق اراده خود را محک بزند.

نمای کوهستان الوند از ورودی شهر

بر همین اساس بود که با هدف صعود به دو قله «کلاغ لانه» به ارتفاع 3410 متر و «الوند» به ارتفاع 3450 متر به منطقه کوهستانی الوند در شهر همدان سفر کردم. حرکت از گنجنامه و عبور از منطقه‌ای به نام «کیوارستان» و ادامه پیمایش از مسیر فرعی این منطقه به سمت «دشت میشان»، مسیر صعود بود که حدود 45 دقیقه در حالی که هوا گرگ‌ومیش بود تا تاریکی کامل به طول انجامید. شب را در اولین پناهگاه دشت میدان میشان که سال 1349 زنده‌یاد حسین والی‌زادگان آن را بنیان گذاشته بود تا سحر سپری کردم. در مدتی که در پناهگاه بودم، کوهنوردان بسیاری رفت و آمد می‌کردند و عمو حسین نیز که تصدی پناهگاه را بر عهده داشت با آنها به گرمی چاق‌سلامتی می‌کرد. فضای پناهگاه آکنده از عطر محو گندمی بود که عمو حسین و دوستانش آن را روی شعله‌ای در یک دیگ مسی می‌کوبیدند تا صبح با حلیم داغ از کوهنوردان پذیرایی کنند.

با تابش طلایی‌رنگ آفتاب بر دامن کوهستان از پناهگاه میشان قدم به راهی گذاشتم که از محل‌هایی به نام دشت «تخت نادر»، «دوزخ دره» و پناهگاه کلاغ لانه می‌گذشت و به پیشنهاد چند کوهنورد قدیمی شهر همدان ابتدا برای صعود به قله خطرناک و صخره‌ای «کلاغ لانه» به سمت شمال غرب کوهستان الوند رفتم. وجه تسمیه این قله هم از لانه‌های پرندگانی که در لابه‌لای شیارهای صخره‌ها زندگی می‌کنند گرفته شده است.

پس از صعود به کلاغ لانه، به سمت قله الوند رهسپار شدم که در موقعیت جنوب شرقی کوهستان الوند در مقابل قله کلاغ لانه قد برافراشته بود. راه پاکوب‌ شده و هموار بود برای همین در کمتر از نیم ساعت فاصله میان این دو قله را پیمودم. تقریباً 200 متر مانده به قله الوند مسیر پر شد از تکه‌سنگ و صخره‌های بزرگ که با آرایش بسیار زیبایی یکی پس از دیگری قرار گرفته بودند. برای رسیدن به قله از روی صخره‌ای به صخره دیگر خرگوشی و زیگ‌زاگ جهش می‌کردم تا اینکه به قله رسیدم. برای ایستادن بر قله الوند، به کمک یک سیم بکسل، ارتفاعی حدوداً چهارمتری را صخره‌نوردی کردم تا در نهایت از فراز قله، تمام همدان زیر پایم بود.

قله کلاغ لانه

به دلیل ازدحام کوهنوردان، برای ماندن بر فراز قله تنها چند دقیقه مجال بود. سپس، سرخوش از دو صعود موفق به سمت دشت میشان حرکت کردم. پس از دو ساعت کوهنوردی و عکاسی از مناظر زیبای کوهستان الوند به دشت میشان رسیدم، اما برای یک لحظه یکّه خوردم. جمعیت فراوانی در دشت از این سمت به آن سمت در حرکت بودند تا دشتی که همچون نگین در میان کوه محصور شده است، دیگر آرامش روز قبل را نداشته باشد. آنچه دیده می‌شد، پیش از صعود به دلیل تاریکی هوا در شب قبل نمایان نبود. دیدن دشت به این صورت جدید، چندان دلنشین به نظر نمی‌رسید.

انجام ساخت و ساز‌های متعدد برای احداث کمپ هلال احمر، جاده‌کشی برای کاربرد تفریحی، خراش کوه و خاکبرداری و احداث سازه‌هایی که هیچ همگونی و سنخیتی‌ با طبیعت نداشتند، زخم‌هایی کاری را بر پیکر دشت میشان بر جای گذاشته بود. طبیعت دامنه الوند در حالی بلعیده شده بود که اصولا هر نوع ساخت‌و‌سازی در دشت میشان بارها ممنوع اعلام شده است.

بنابر آنچه نمایان شده بود، توسعه صنعت گردشگری و فقدان مطالعه درست برای ایجاد «تله‌کابین» و مواردی که به پیش‌تر به آن اشاره شد، در مجموعه «دهکده تفریحی گنجنامه»، موجب شده بود تا طبیعت بکر و ناب دشت میشان رو به زوال و نابودی برود. احداث و آغاز به کار تله‌کابین در گنجنامه همدان با همه خیری که برای مسئولان همدان در امر گردشگری داشته، اکنون یک شر مطلق برای محیط زیست دامنه کوهستان الوند به شمار می‌آید؛ چراکه آسان شدن دسترسی به دشت میشان در کمتر از یک ربعِ ساعت برای همه افراد امکان‌پذیر شده است. در این میان، هستند افراد و خانواده‌هایی که درک درستی از طبیعت و حقی که آن بر عهده انسان دارد، ندارند.

قله الوند

پیداست که حضور آسان، بی‌دغدغه و انبوه خانواده‌ها در این موقعیت بکر، تصمیم‌گیرندگان شهر همدان را به فکر توسعه ساخت و ساز‌ها در دشت میشان انداخته است. گمان می‌رود اگر ساخت‌وسازها به همین شکل ادامه یابد، دیگر اسم «دشت» را باید از روی «میشان» برداشت و با اکراه واژه «شهرک» را جایگزین آن کرد! شهرکی که هدف از ایجاد آن نه صرفاً اسکان، بلکه تفریح و خوش‌گذارنی است.

شوربختانه وجود بلند‌گوهایی که با صدای بسیار بلند موسیقی پخش می‌کنند، حتی موجب آزار پرنده‌هایی شده است که زمانی «جیک‌جیک» و «چهچه» آوازشان تا همین چند سال پیش به انسان و طبیعت دوستان آرامش می‌داد. این پرنده‌ها اکنون به دلیل تغییر در اکوسیستم این دشت به دست انسان، محکوم به تغییر محل زندگی‌شان شده‌اند.

با تأسف و حسرت از آنچه دیده بودم، از دشت میشان به سمت گنجنامه به راه افتادم تا فصل آخر یک صعود موفق را در دفتر خاطراتم ثبت کنم. در راه بازگشت با کوهنوردی به نام «عباس» که دیگر پا به سن گذاشته و آثار پیری را می‌توان از پیشانی چین‌افتاده‌اش خواند، هم‌مسیر شدم. با او در رابطه با تغییرات ملموس این دشت هم‌صحبت شدم. او پیش از آنکه بخواهد توضیحی در این‌باره بدهد، یادآور شد که سال 88 در روز افتتاح تله‌کابین، همراه دیگر کوهنوردان مراسمی نمادین با عنوان «فاتحه‌خوانی برای الوند» برگزار و اعتراض خود به این پروژه را بصورت علنی ابراز کرده‌اند اما افسوس که صدایشان به جایی نرسید.

یکی از کمپ‌های کلاغ لانه

این کوهنورد درباره مشاهداتش از تخریب فضای سبز دشت میشان گفت: حضور افراد بی‌رحم و خانواده‌هایی که هدفشان از حضور در طبیعت فقط وقت‌گذرانی و دور هم بودن است، کار را به جایی رسانده که گاه با خود «تبر» به دشت می‌آورند و تنه و شاخه درختانی را که همچنان سبز و استوار هستند، می‌شکنند تا سیخ‌های کباب و جوجه‌کباب خود را روی آن بگذارند و ذغالی برای چاق کردن قلیان‌هایشان درست کنند. بی‌شک این افراد بی‌رحم، طبیعت‌دوست نیستند و حتی توان بالا آمدن از کوه را برای رسیدن به دشت میشان در حالت عادی ندارند اما وجود تله‌کابین کاری کرده است تا هرکسی که می‌خواهد، بتواند قدم به این دشت بگذارد و چهره این دشت را مشوش کند.

عباس با حسرت در حالی که نگاهش را به افق دوخته بود، ادامه داد: وجود دو پناهگاه که از سال‌ها پیش در دشت میشان وجود داشت کافی بود و دیگر به احداث ساختمان و طراحی و اجرای بناهایی از جنس فولاد و بتن که بیشتر به سوله‌های صنعتی بیابان‌ها شبیه است، نیاز نبود. ای‌کاش حالا که این کار را انجام داده‌اند، لااقل با دیوارپوش‌های کامپوزیتی درصدد طبیعی جلوه دادن نمای ساختمان نباشند، چون مقداری از دیوار سوله تله‌کابین را به این صورت اجرا کرده‌اند. به جای این‌کارها می‌توانستند با مواد طبیعی آلاچیق یا سنگچین‌هایی برای برپا کردن چادر کوهنوردی ایجاد کنند. ما کوهنوردان و طبیعت‌دوستان تعصب خاصی به الوند و دشت میشان داریم و با توجه به روند توسعه گردشگری به صورت غیرکارشناسی شده در این دشت، نسبت به آینده آن نگران و پریشانیم.

درباره همین اوضاع نابسامان و نگران‌کننده دشت میشان، با یکی از مسئولان هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان تاریخی همدان گفت‌وگوی کوتاهی کردم و نظرش را جویا شدم. عباس چشمه‌قصابانی عضو هیأت رئیسه و مسئول روابط عمومی هیأت کوهنوردی استان همدان ضمن دسته‌بندی تخریب‌هایی که اکنون گریبان دشت میشان را گرفته است، توضیح داد: بحرانی که اکنون در دشت میشان با آن مواجه هستیم، در دو بخش «طبیعی» و «انسانی» تقسیم‌بندی می‌شود. در بخش طبیعی باید بگویم که متأسفانه چند سالی است که مقدار ریزش باران و برف در همدان کاهش یافته و همین موضوع سبب‌ساز این شده است که چمنزار زیبای میشان که زمانی تا پایان تابستان با طراوت و سرسبز بود، از کنار به سمت مرکز میدان میشان خشک شود و رو به زردی برود.

این کوهنورد ادامه داد: از طرفی برای آبیاری باغ‌هایی که در منطقه عباس‌آباد یعنی در پایین‌دست دشت میشان قرار دارند، آب چشمه‌هایی را که در منطقه میشان می‌جوشد، به آن سمت منحرف می‌کنند و همین مسأله یکی دیگر از علت‌های از بین رفتن چمنزار به شمار می‌آید. نهادهای ذیربط اجازه ساخت‌وساز در باغ‌های عباس‌آباد را نمی‌دهند اما در فصل پائیز که برگ درختان می‌ریزد، می‌بینیم که ساخت‌وسازهای جدیدی در دره عباس‌آباد انجام شده است.

ساخت‌وسازهای متعدد در باغ‌های عباس‌آباد

چشمه‌قصابانی در رابطه با عامل انسانی تخریب دشت میشان هم گفت: در این مورد هم چند دلیل وجود دارد؛ نخست موضوع کثرت بسیار زیاد گردشگران در دشت میشان است که در برخی از ایام در یک یا دو روز تعداشان به 20 هزار نفر هم می‌رسد. بیشتر این عزیزان بدون آنکه آموزشی دیده باشند به دشت میشان می‌آیند و چادر برپا می‌کنند، چوب‌ها را آتش می‌زنند و در نهایت پسماند آنچه را که از آن بهره‌مند می‌شوند هم در دشت رها می‌کنند. معمولاً بیشتر این پسماند‌ها و زباله‌ها زیست‌فروپاش نیستند و بسیار دیر در چرخه طبیعت تجزیه خواهند شد. البته این مشکل با فرهنگ‌سازی برطرف می‌شود اما مقداری زمان‌بر است. زمانی در این دشت عشایر هم حضور داشتند که گوسفندان و دام‌هایشان چمن‌ها را نشخوار می‌کردند.

وی همچنین اظهار کرد: عامل دیگر، راه‌اندازی تله‌کابین در این منطقه است. آنها با توجه به مجوزی که کسب کرده‌اند، مقداری از محوطه دشت میشان را در تملک خود دارند و در این محدوده اقدام به ساخت و ساز کرده‌اند. ای‌کاش در این رابطه کارها کمی کارشناسی‌شده پیش می‌رفت. به عنوان مثال، آمده‌اند با تغییر طبیعت بکر دشت میشان یک دریاچه مصنوعی ایجاد کرده‌اند. چالش دیگری که دشت میشان با آن دست و پنجه نرم کرده، ساخت و ساز کمپ امداد و نجات هلال احمر است که با استفاده از ماشین‌های جاده‌سازی به طور ناگهانی و غافلگیرانه دل کوه را خراشیده‌اند و مساحتی حدود 500 متر مربع را خاکبرداری کرده‌اند. البته این ساخت و ساز به دلیل اعتراض‌هایی که شد، اکنون متوقف شده است. نکته قابل توجه در رابطه با ایجاد کمپ هلال احمر این است که دشت میشان اصلاً نیاز به کمپی به این وسعت ندارد و فراتر از ظرفیت این منطقه کوهستانی است.

چشمه‌قصابانی در پایان گفت: با تمام بی‌مهری‌هایی که به طبیعت دشت میشان شده است، می‌توان با حفظ و ترمیم محیط ‌زیست و فرهنگ‌سازی جلوی مرگ تدریجی این دشت را گرفت؛ هرچند که دیگر نمی‌شود زمان را به عقب بازگرداند تا جلوی وقوع چنین رفتارهایی را گرفت اما باید به آینده امیدوار باشیم که البته همین امر هم مستلزم دلسوزی و همکاری همه ‌نهادها است.

ایسنا - محمدرضا بختیاری

عملیات خاکبرداری برای احداث کمپ هلال احمر

نمای بالایی شهر همدان در شب، از فراز دشت میشان

«تخت نادر» در حوالی دشت میشان هم خطر ساخت‌وسازها را حس می‌کند

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۶
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

طبق گزارش انجمن ملی کسب و کارهای تعاونی در ایالات متحده آمریکا، 30 هزار تعاونی در این کشور فعالیت دارند که بیش از دو میلیون شغل ایجاد کرده‌اند. در فرانسه هم فعالیت 21 هزار تعاونی منجر به ایجاد یک میلیون شغل شده و در کلمبیا نیز 137888 شغل مستقیم و 559118 شغل غیرمستقیم حاصل فعالیت تعاونی‌ها بوده است.

به گزارش خبرنگار ایسنا، از هر 10 نفر در کانادا 4 نفر عضو یک تعاونی هستند و در نروژ با جمعیت 5 میلیون نفری، دو میلیون نفر به عضویت تعاونی‌ها درآمده‌اند.

در حال حاضر چهار کشور آمریکا، هند، ژاپن و ایران دارای بیشترین تعداد اعضای تعاونی هستند و اهمیت درآمدزایی بنگاه‌های تعاونی‌ در جهان تا به آنجا است که 363 میلیارد دلار از درآمدهای کشور فرانسه، 358 میلیارد دلار از درآمدهای ژاپن و 284 میلیارد دلار از درآمدهای آلمان را تعاونی‌ها به خود اختصاص داده‌اند؛ حتی عربستان نیز از این مقوله بی بهره نمانده و تنها 18.1 میلیارد دلار از درآمدهای این کشور از محل فعالیت و درآمدزایی تعاونی‌ها است.

40 درصد اشتغال کشور در دست تعاونی‌ها است

حال با چنین آمار و ارقامی شاید بتوان بهتر قضاوت کرد که چرا تعاونی‌ها بهترین و مناسبترین راه ایجاد شغل و دستیابی به اشتغال پایدار هستند و بسیاری از دولتها و کشورها از قالب تعاون برای بالا بردن شاخص بهره‌وری، اشتغالزایی، کسب درآمد و رشد و توسعه اقتصاد خود بهره برده‌اند.

علی ربیعی - وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی - با اشاره به کارکرد اقتصادی و اجتماعی تعاون می‌گوید: بخش اجتماعی تعاون لازمه توزیع عدالت‌گرایانه ثروت است و عدالت اجتماعی با توسعه بخش تعاون امکانپذیر است.

او می‌گوید: وزارت تعاون در دو سال فعالیت دولت تدبیر و امید، همواره در کنار شرکتهای تعاونی بوده و از هیچ کمکی در این خصوص دریغ نکرده است تا جایی که طرح تحول بخش تعاون را در قالب راهبردهای هفتگانه در جهت تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی تدوین و با جدیت دنبال کرده است.

وزارتخانه متبوع ربیعی رویکرد خود در حوزه تعاون را به عنوان یک نهضت اقتصاد اجتماعی در خدمت اقشار و گروه‌های جامعه و به عنوان یک رویکرد اقتصادی برای ساماندهی نیازهای مشترک اقتصادی و اجتماعی می داند.

به اعتقاد وی امروز بیش از افزایش کمّی تعداد تعاونی‌ها به تقویت کیفی و ارتقای عملکرد تعاونی‌ها نیاز داریم و ارتقای کیفی تعاونی‌ها از افزایش آماری تعداد آنها مهمتر است.

تعاونی‌ها آثار فقر و بیکاری را کاهش می‌دهند

بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از سامانه جامع آمارهای ثبتی تعاون در سال 1393، تعاونی‌های کشور از ابتدای تاسیس تا پایان سال گذشته 2.7 میلیون شغل در بخش‌های مختلف ایجاد کرده‌اند.

بی تردید تعاونی‌ها یکی از راههای گسترش اشتغال و دست یافتن به اشتغال پایدار به شمار می روند و با توسعه تعاونی‌ها می توان آثار فقر و بیکاری در کشور را کاهش داد؛ در صورتی که بتوان ظرفیت‌های سرمایه گذاری در تعاونی ها را افزایش داد بخش اعظمی از معضل بیکاری در کشور ساماندهی خواهد شد.

سید حمید کلانتری - معاون امور تعاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی - از ایجاد 50 هزار شغل در بخش تعاون طی سال گذشته خبر داده و می‌گوید: تعاونی‌ها در 5 ماهه امسال موفق به ایجاد 18 هزار شغل شده‌اند.

به گفته وی از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، 9538 تعاونی تاسیس شده و برای 151 هزار نفر اشتغال ایجاد کرده است.

کلانتری با اشاره به پتانسیل بالای بخش تعاون در بحث اشتغالزایی می‌افزاید: به طور طبیعی هر تعاونی قابلیت ایجاد 10 تا 15 شغل را دارد از این رو به دنبال توسعه شبکه تعاونی‌ها هستیم و معتقدیم هر کاری که به تقویت و توسعه تعاونی‌ها منجر شود از فرهنگسازی تا مدیریت همه در جهت اشتغالزایی بخش تعاون موثر است.

به گفته معاون امور تعاون وزیر تعاون، توسعه اشتغال یکی از اهداف اصلی وزارت تعاون به شمار می‌رود از این رو وزارت تعاون درصدد است تا از توانمندی و ظرفیت تعاونی‌ها به عنوان واحدهای پشتیبان مشاغل خرد و خانگی استفاده کند.

به گزارش ایسنا،‌ کارشناسان بر این باورند که تعاونی‌ها بهترین مدل اقتصادی برای کسب و کار هستند و ایجاد بیش از صد میلیون شغل در جهان توسط تعاونی‌ها را گواه این سخن می‌دانند.

آنها می‌گویند: تنوع فعالیت‌ها و گرایش‌ها در بخش تعاون زمینه جذب کارجویان به این بخش از اقتصاد را فراهم کرده و ظرفیتهای موجود در این بخش موجب شده تا دولت نگاه و تسهیلات ویژه‌ای را برای حمایت و تقویت این بخش اختصاص بدهد.

تعاونی‌ها بهترین مدل اقتصادی برای کسب و کار هستند

فعالان تعاونی نیز با اشاره به وجود 100 هزار تعاونی فعال در کشور و اشتغال مستقیم 1.6 میلیون نفری آنها تاکید دارند که رفع معضل بیکاری به عنوان یکی از نیازهای جدی کشور مستلزم تقویت و توسعه بنگاههای تعاونی و خلق فرصتهای شغلی در این بخش از اقتصاد است.

از آن گذشته هزینه ایجاد شغل در بخش تعاون ارزان‌تر از دیگر بخش‌ها است و با سرمایه 50 تا 60 میلیون تومان می‌توان یک شغل به وجود آورد از این رو توسعه تعاونی‌ها بر اشتغالزایی و افزایش درآمدهای سرانه کشور تاثیرگذار است.

هم اکنون 40 درصد اشتغال کشور در دست تعاونی‌هاست و سرمایه اصلی بخش تعاون، تجمیع سرمایه‌های خرد مردم است که به منظور توسعه اشتغال و تولید به کار می‌رود بر این اساس طبقه کارگر، کشاورز، دانشجو و افراد متوسط جامعه که با سرمایه اندک امکان انجام کار مفید را ندارند می‌توانند سرمایه خود را در کنار دیگر سرمایه‌های خرد مردمی در قالب تعاونی‌ها تجمیع کنند تا به این طریق هم فرصتهای اشتغال را نصیب خود کنند و هم توان درآمدزایی خود را افزایش دهند.

علیرغم وجود بیش از 100 هزار تعاونی فعال در کشورمان، میزان اشتغالزایی آنها با کشورهایی همچون فرانسه و آمریکا که تعداد تعاونی‌هایشان شاید به یک سوم تعداد تعاونی‌های ما نرسد قابل مقایسه نیست و این امر توجه بیش از پیش دولتمردان و مسوولان امر به کارکردهای بخش تعاون و مزیتهای کار جمعی را می‌طلبد.

به گزارش ایسنا، مهم‌ترین چالش دولت تدبیر و امید از زمان روی کار آمدن، کاهش نرخ بیکاری و ایجاد اشتغال مولد و پایدار بوده و در این راستا سیاستهای منجر به رونق بازار کار و ساماندهی کارجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی را در دستور کار خود قرار داده است.

در صورتی که آمار اشتغال 18 هزار نفری تعاونی‌ها طی پنج ماهه امسال، در نیمه دوم سال نیز پایدار بماند و به طور متوسط 3600 شغل در ماه توسط تعاونی‌ها ایجاد شود، می‌توان گفت که تعاونی‌ها تا پایان سال نزدیک به 50 هزار شغل ایجاد کرده‌اند که با توجه به سرمایه‌گذاری اندک، بالا بودن تعداد اعضای تعاونی‌ها و کاهش ریسک پذیری، دولت باید بخشی از هدفگذاری اشتغال خود را بر روی تعاونی‌ها متمرکز و از مزیتها و پتانسیل‌های نهفته در تعاونی‌ها برای مشارکت حداکثری مردم استفاده کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۵
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

زغال، پدر دیوارهای سفیدِ بنا را در آورده است، ستون‌هایش را کیسه بوکس کرده‌اند، در و دیوارها نیمه‌باز و نیمه‌شکسته مانده‌اند، ‌سرستون قاجاری را شکسته‌ و روی ایوانِ دایره‌ایِ بنا رها کرده‌اند و نامش را «کاخ مظفری اوشان» گذاشته‌اند.

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، مظفرالدین شاه فقط برای دو سال از این کاخ ییلاقی استفاده کرد، وقتی از منطقه رفت، کاخ را به حال خود رها کرد و شد آن‌چه امروز از آن باقی مانده، دیوارهایی سفید با ردی از نوشته‌های سیاه‌رنگ زغال و ستون‌هایی که بیشتر شبیه کیسه بوکس‌اند تا ستون‌هایی قاجاری؛ آن‌قدر مشت خورد‌ه‌اند که ستون‌بندی فلزی وسط ستون‌ها را به راحتی می‌توان دید، اصلا شاید ستون‌ها را جویده باشند و حتی شاید با تیشه به کمرش زده‌اند.

دو طرف در ورودی کاخ در طبقه اول را فنس کشیده‌اند و بنر قرمز رنگ «به طرف مدرسه غیرانتفاعی» را با میخ به دیوار کوبیده‌اند. راه ورود به طبقه دوم بدتر از هر وضعیتی است، برای بالا رفتن از بنا باید روی تک آجرها پا گذاشت تا به طبقه دوم رسید.

کاخ «مظفری اوشان»

این کاخِ ییلاقی فقط مورد استفاده‌ی یک پادشاه قاجار بود؛ «مظفرالدین شاه قاجار» که او هم پس از دو سال از منطقه‌ی اوشان تهران رفت و پس از آن هیچ کدام از پادشاهان قاجار یا پهلوی از این بنا استفاده نکردند.

البته حضور وندالیسم‌های فرهنگی در این بنای تاریخی را نباید از یاد برد. وندالیسم‌هایی که امروزه یادگارنویسی روی بناهای تاریخی را افتخاری برای خود می‌دانند! افرادی که به نظر می‌رسد با توجه به مدرسه‌هایی که دور تا دور بنا را گرفته‌اند بیشتر نوجوانان باشند.

به جز میله‌های آهنی که این بنا را از مدرسه‌ غیرانتفاعی کنار این بنای قاجاری جدا کرده، هیچ تدبیر امنیتی دیگری برای حفاظت از این بنا اندیشیده نشده و شاید به همین دلیل کاخ قاجاری «مظفری اوشان» به این وضعیت افتاده است؛ چون نه نگهبان دارد و نه حفاظی برای دور شدن از آسیب‌ها.

هرچند علیرضا حسین‌آبادی، سرپرست دفتر میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان شمیرانات می‌گوید، سه سال پیش برای آخرین‌بار این بنا را مرمت کردیم و پس از آن به دلیل نبود اعتبار نتوانستیم حتی نگهبانی برای مجموعه انتخاب کنیم، با این وجود یک سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آیا آموزش و پرورش منطقه که به نظر می‌رسد کل محوطه را برای ساخت فضاهای آموزشی در اختیار گرفته، آیا امکان استفاده‌ مناسب‌تری از این بنای فرهنگی را نداشت؟ تا در حوزه‌ی فرهنگ نیز کمکی به این بنای تاریخی شود!

حسین‌آبادی درباره‌ی معماری این بنا می‌گوید: مظفرالدین شاه در این بنا معماریِ فرنگی مابانه را استفاده کرده، اما خودش از آن استفاده‌ی چندانی نبرد.

وی با اشاره به این‌که آموزش و پرورش منطقه با توجه به سرانه آموزشی که در اختیار دارد، هیچ اعتباری برای این مدرسه اختصاص نداده است، در حالیکه فضای آزاد اطراف بنا را برای ساخت مدرسه مورد استفاده قرار داده است.

کاخ «مظفری اوشان»

او با اشاره به بُعد مسافت منطقه اوشان با تهران ادامه می‌دهد: به دلیل همین فاصله زیاد شرایط کنونی برای این بنای تاریخی پیش آمده و مدیران از یک‌سری مسائل عدول می‌کنند و با تاکید بر این جمله که «مدرسه نسازیم؟» کار خود را ادامه می‌دهند و ما نمی‌توانیم به آن‌ها حرفی بزنیم.

وی با تاکید بر این‌که کاخ «مظفری اوشان» حدود 30 سال پیش به ثبت رسید و حتی باغ قرار گرفته در این مجموعه نیز ثبت ملی است، گفت: در آخرین تخصیص اعتبار که 30 میلیون تومان بود، در سه سال گذشته کف فرش‌ها‌ و درها کار گذاشته شدند و دور محوطه را فنس کشیدیم، اما به دلیل کمبود اعتبار نتوانستیم هیچ کار دیگری انجام دهیم.

او در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که آیا این کمبود اعتبار در این حد بود که امکان استخدام یک سرایدار یا افزایش ضریب ایمنی بنا را نداشتید، فقط سری به علامت تائید تکان داد. ‌

حسین‌آبادی در ادامه بیان می‌کند: متاسفانه یک مشکلی که وجود دارد این است که برای برخی بناهای قرار گرفته در بیابان‌ها که به حال خود رها شده‌اند، نیروی یگان حفاظت می‌گذارند، اما برای بناهایی که در میان مجموعه شهرها قرار دارند‌، یگان حفاظتی انتخاب نمی‌کنند و می‌گویند مردم از آنها حفاظت می‌کنند،‌ در صورتی که متاسفانه بسیاری از تخریب‌ها توسط مردم انجام می‌شود.

او همچنین با اشاره به اینکه پس از انقلاب اسلامی برخی از بومی‌های منطقه از این فضا استفاده کرده‌اند،‌ ادامه می‌دهد: امسال در اعتباری که برای مرمت این بنا به میراث فرهنگی پیشنهاد کردیم، درخواست 150 میلیون تومان اعتبار داشتیم تا بتوانیم یک فصل مرمت و بهسازی برای این کاخ تاریخی داشته باشیم، اما هنوز مشخص نیست که این اعتبار تعلق می‌گیرد یا خیر.

به گزارش ایسنا، روی تابلوی نارنجی رنگی که به نظر تنها نکته‌ی موفقیت‌آمیز برای معرفی و حمایت از این بنای تاریخی است، نوشته شده است: «کاخ مظفری اوشان باقی مانده از دوره قاجار در دو طبقه ساخته شده که گرداگرد آن ایوان قرار گرفته شده است. ستون‌های بنا از چوب بوده و دور آن را با گچ پوشانده‌اند مصالح اصلی به کار برده شده در ساخت بنا آجر‌، ملات گچ و گل و چوب است. ارتفاع کف ایوان طبقه اول از حیاط پیرامون حدود 120 سانتی‌متر است که با پنج پله وارد ایوان طبقه اول می‌شود.»

این بازدید که در تهرانگردی جمعه گذشته (13 شهریور) احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران انجام شد، فقط نگاه تاسف‌برانگیز او را نسبت به وضعیت کنونی این بنای تاریخی به دنبال داشت. البته رجبعلی خسروآبادی،‌ مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران که در بازدید مکان قبلی این تهران‌گردی حضور داشت، در این بازدید حضور نداشت.

کاخ «مظفری اوشان»

کاخ «مظفری اوشان»

کاخ «مظفری اوشان»

کاخ «مظفری اوشان»

کاخ «مظفری اوشان»

کاخ «مظفری اوشان»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۳
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

622-3.jpg

رئیس سابق موزه هنرهای معاصر گفت: ممکن است در جریان خارج کردن آثار هنری وزارت ارشاد و فروش آن‌ها، یک تبانی صورت گرفته باشد و افراد دیگری از بیرون، شخص خاطی را هدایت کرده باشند.

حبیب‌الله صادقی در گفت‌وگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، با اشاره به آنچه تحت عنوان «خیانت امین‌اموال در خارج کردن و فروش چند اثر از دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد» مطرح شده است، اظهار کرد: امین‌اموال به این راحتی نمی‌تواند شی‌ای را از مجموعه خارج کند. البته من از ضوابط خروج آثار در این سال‌ها اطلاع کاملی ندارم، اما ممکن است این اتفاق بدون اطلاع مسؤولان رخ داده باشد.

او با بیان این‌که در هر دوره‌ای معمولا یک کار خبری نسبت به مدیران مختلف راه می‌افتد که فکر می‌کنم این هم نمونه‌ای از آن کارها باشد، اعتقاد خود را این‌گونه توضیح داد: به نظر من، علی مرادخانی (معاون هنری وزیر ارشاد) و مجید ملانوروزی (مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی و رییس موزه هنرهای معاصر) آدم‌های سالمی هستند و نمی‌توان آن‌ها را هم‌دست کسی دانست که این کار را کرده است. با این حساب، بعید می‌دانم که رییس مرکز هنرهای تجسمی رسید خروج آثار را امضا کرده باشد. به نظر من، افراد دیگری از بیرون، شخص خاطی را هدایت کرده‌اند و خروج آثار دلیل نمی‌شود که حتما رئیس مرکز از این موضوع اطلاع داشته است، یعنی اگر یک دست‌کجی صورت بگیرد، فقط به امضای آن شخص مربوط نمی‌شود، ممکن است حتی در مواردی با یک تبانی این اتفاق بیفتد. همچنین امین‌اموال در هر مجموعه‌ای مراقب اشیای آنجاست و نمی‌تواند به‌راحتی اثری را خارج کند. با در نظر گرفتن مسائل حوزه حراست، به نظر می‌رسد فرد خاطی احتمالا برگه‌ای را جعل کرده است.

این هنرمند همچنین بیان کرد: ممکن است به شیوه‌های مدیریتی، نقدهایی داشته باشیم، اما نمی‌توان کار یک کارمند را به دیگران نسبت داد. کسی که این آثار را با هر بهانه‌ای خارج کرده، کار ناشایستی انجام داده که یا حراست متوجه نشده یا تحت یک پوششی، تابلوها را خارج کرده است. من بارها گفته‌ام علی مرادخانی آدم سالمی است که و مدیرانی را که در اختیار دارد، خوب کنترل می‌کند و حواسش هست. همین که مدیر مرکز هنرهای تجسمی زمانی که متوجه این موضوع شد، آن را اعلام کرده، نشان از دقت عمل و مراقبت ویژه‌ی آن‌ها در حوزه‌ی مدریتی دارد.

صادقی در پاسخ به این پرسش که آیا تابلوهای خارج‌شده جزو گنجینه‌ی موزه هنرهای معاصر هستند یا خیر؟ گفت: این آثار متعلق به گنجینه موزه هستند، ولی هر اثری را نمی‌توان در آن موزه نگهداری کرد. سه یا چهار گروه اثر هنری برای نگهداری به موزه آورده می‌شوند و قرار نیست تابلوهای معمولی‌تر و کم‌هزینه‌تر و با کیفیت‌ هنری پایین‌تر، در کنار بهترین کارهای موزه نگهداری شوند. در دیگر موزه‌های دنیا مثل موزه لوور هم یک گنجینه‌ی مادر وجود دارد و لزوما همه‌ی آثار روی دیوار موزه نمی‌روند. احتمالا این آثار که خارج شده‌اند جزو کارهای ساده‌تر محسوب می‌شدند در ساختمانی خارج از موزه بودند. احتمالا امین‌اموال هم به دلیل ترددهایی که می‌توانست داشته باشد، از مقابل چشم حراست آثار را جابه‌جا کرده است.

او ادامه داد: این دولت که ما با آن مواجه هستیم، دولت هوشیار و سالمی است و کار خوب علی جنتی - وزیر ارشاد - در انتخاب آقای مرادخانی نشان می‌دهد که اگر کوچکترین خطایی اموال دولتی را تهدید کند، از طریق قانونی پیگیری می‌شود و فرد خاطی هم باید به وجدان خود مراجعه کند.

این نقاش به ضوابط خروج آثار هنری در زمان ریاستش بر موزه هنرهای معاصر اشاره کرد و گفت: در آن زمان، ما هم این ضوابط را در همین سطح دنبال می‌کردیم و دقت بالایی داشتیم. اگر قرار بود کوچکترین کاغذی جابه‌جا شود، آن را رصد می‌کردیم. امین‌اموال را هم چک می‌کردیم که در حیطه‌ی وظایفش چه کارهایی انجام می‌دهد. یک نفر ممکن است در هر دوره‌ای، تغییرات شخصیتی داشته باشد. این آدم هم احتمالا متوجه شده قیمت آثار بالا رفته و هیجانی شده و اقدام ناهنجار و نادرستی را انجام داده، ولی این‌که بلافاصله رئیس مرکز از این فرد و خطایش اعلام برائت کرده، کار هوشیارانه و مومنانه‌ای است.

رئیس پیشین موزه هنرهای معاصر همچنین اضافه کرد: من نمی‌دانم فرد خاطی در چه پروتکلی این کار را انجام داده است. بعید می‌دانم امضای مرادخانی و ملانوروزی را داشته باشد که آثار را ببرد و برنگرداند. زمانی که من در موزه بودم، اگر قرار بود اثری با امضای من برای حضور در یک نمایشگاه به خارج یا داخل کشور فرستاده شود، سانت به سانت اثر بررسی شد که کاری وارونه و کپی برنگردد و دقیقا خود اثر باشد.

صادقی به لزوم هوشیاری مدیران در برابر این اتفاقات اشاره و اظهار کرد: اموال یک نظام و ملت به رییس یک مرکز که دوره‌ی مدیریتی خاصی دارد، سپرده می‌شود. او نیز باید با دقت این موضوع را زیر نظر داشته باشد.

این هنرمند درباره‌ی نظارت نهادهای دیگری مانند سازمان بازرسی کشور بر کار مراکز دولتی مرتبط با هنر نیز گفت: از حضور هیئت سازمان بازرسی کشور در مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر برای بررسی این اتفاق‌ها اطلاعی ندارم، اما این سازمان چشم امین نظام است و اگر خدایی نکرده در بانک‌های کشور کوچکترین جابه‌جایی و طرح سوال باشد، سالم‌ترین مجموعه‌ای که عاقلانه دنبال آن می‌رود، سازمان بازرسی است.

صادقی افزود: من رفتار جانبدارانه در این زمینه ندارم، هنرمندی هستم که کار پژوهشی می‌کنم. سازمان بازرسی کشور وظیفه‌ای دارد که در تمام ارکان نظام می‌تواند ورود پیدا کند.

او همچنین اظهار کرد: امیدوارم دیگر از این اتفاقات ناهنجار نیفتد. باید به جای دنیال کردن «اقتصاد هنر» به‌شکل مافیایی به فکر اتفاقی باشیم که در حال رخ دادن است و در معرض یک حضور جهانی قرار داریم. هنرمندان و هنر ما این‌قدر پاکدست هستند که بتوانیم جایگاه هنر و هنرمندان ایران را در دنیا معرفی کنیم و آثار هنرمندان ما با قیمت‌های خوب در جامعه جهانی معرفی و فروخته شوند.

صادقی در پایان اضافه کرد: ملت ما داراست؛ گنجینه‌ها و معادن بزرگی زیر زمین داریم، ولی معادن روی زمین، همین هنرمندان هستند. آرزو دارم که هنر کشور به‌شکل بالنده در جهان دیده شود و هنرمندان سالم ما بتوانند جایگاه والای خود را معرفی کنند.

به گزارش ایسنا، اواخر هفته گذشته مسؤولان مرکز هنرهای تجسمی اعلام کردند: «نمایشگاهی چند روزه شامل 27 اثر هنری شامل دو اثر از بهمن محصص، دو اثر از رضا مافی، فریده لاشایی سه اثر، دو کار از حسین زنده‌رودی، 10 اثر از اردشیر محصص که دو اثر از او روی دیوار رفته، دو اثر از پروانه اعتمادی، یک کار از مهدی ویشکایی و علیرضا اسپهبد و چهار اثر از میرعبدالرضا دریابیگی به‌نمایش برگزار شده است.

آثار این نمایشگاه متعلق به دفتر هنرهای تجسمی است که چندماه پیش به‌دلیل خیانت در امانت امین‌اموال معاونت امور هنری از مجموعه خارج شده بود و با پیگیری دفتر هنرهای تجسمی، معاونت امور هنری، مراجع ذی‌صلاح انتظامی و قضایی و مشارکت جمعی از مجموعه‌داران، هنرمندان و گالری‌داران، آثار یادشده به دفتر هنرهای تجسمی بازگردانده شد.»

پس از انتشار این خبر، غلام‌رضا نامی - هنرمند پیشکسوت نقاش و کارشناس آثار هنری - نیز که سابقه حضور در موزه هنرهای معاصر را نیز دارد به خبرنگار ایسنا گفت: آنچه اهمیت دارد، این است که چگونه می‌شود آثاری را که به مرکز هنرهای تجسمی متعلق است، از این مرکز بیرون برد و به فروش رساند؟ در سال‌هایی که من در موزه هنرهای معاصر بودم، چنین کاری امکان‌پذیر نبود و خارج کردن اثر بدون امضای معاون یا رئیس مرکز هنرهای تجسمی، امکان‌پذیر نبود. همین موضوع، دلیل این اتفاق را شبهه‌برانگیز و عجیب کرده است. در آن زمان، امکان نداشت یک اثر بدون مجوز قانونی از موزه خارج شود و حراست سخت پیگیر بود و کنترل می‌کرد و کسی به هیچ‌وجه نمی‌توانست اثری را به راحتی بیرون ببرد. با این حال ضوابطی وجود دارد که براساس آن‌ها می‌توان با امضای برخی مسؤولان، برگه‌ی خروج برای آثار گرفت.

علیرضا سمیع‌آذر نیز که در دوره‌ای رییس موزه هنرهای معاصر بوده است در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: امین‌اموال اجازه خارج کردن هیچ شی‌ای را از مجموعه ندارد. نه فقط در موزه‌ها، بلکه در هیچ مکان دولتی دیگری نیز جمع‌دار اموال اجازه ندارد که شی‌ای را از مجموعه خارج کند. او فقط مسؤول تحویل دادن آثار و سررسید کردن اموال است. دادن اجازه خروج یک اثر برعهده‌ی مقام مسؤول مجموعه است و در مرکز هنرهای تجسمی نیز بدون اجازه مدیر آنجا جمع‌دار انبار نمی‌تواند شی‌ای را مجموعه خارج کند و صد درصد به امضای رئیس یا جانشین او نیاز است.

او همچنین با بیان این‌که بهتر است این‌گونه اتفاقات از همان ابتدای رخ دادن در رسانه‌ها منعکس شود‌، افزود: عقل حکم می‌کند مسؤولان این اتفاقات را از طریق رسانه‌ها به اطلاع مردم برسانند، تا به‌محض این‌که یک نفر خواست اثر را بفروشد یا بخرد، از آن مطلع شوند و روند خرید و فروش را متوقف کنند. احتمالا مسؤولان مطمئن بوده‌اند که سر و ته قضیه هم می‌آید و این تاکتیک را به کار گرفته‌اند که پس از بازگشت آثار، این جریان را اعلام و نمایشگاهی از آثار برپا کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۱
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم


کد کج شدن تصاوير