کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم
آخرین نظرات
  • ۲ مرداد ۹۴، ۱۹:۰۶ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت

۱۴۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی، سخنان روز پنج‌شنبه رهبر‌معظم‌انقلاب در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری را برجسته‌ترین و هوشمندانه‌ترین موضع نظام از زمان اعلام توافق هسته‌ای می‌دانند و معتقدند اکنون رهبر انقلاب، با هوشمندی و رصد میدان، راه را بر دو جریان سد کرد؛ از یکسو راه زیاده‌خواهی و خدعه دشمن را و از سوی دیگر راه جریانی که در داخل می‌کوشید با دور زدن قانون اساسی و مردمسالاری یا با انتساب سخنانی خلاف سخنان صریح رهبر انقلاب، راه دیگری را بپیماید. 
مروری بسیار فشرده بر رخدادهای پس از انجام توافق، نشان می‌دهد که سخنان اخیر رهبر انقلاب از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و فصل‌الخطابی است برای آنان که سردرگم بودند و آنان که قصد دیگری داشتند. 
1- با پایان مذاکرات، موج کاذب امیدواری که به جامعه تزریق شده بود، توسط دولتمردان فروکش کرد و چنین عنوان شد که قرار نیست اتفاق تازه‌ای بیفتد! این سخن درست بود چون آنها بهتر از هر کسی می‌دانستند که تحریم‌ها لغو نمی‌شود، چارچوب اصلی آنها برقرار است و دشمن تا همه چیز را در موضوع هسته‌ای بدست نیاورد،کوچکترین قدمی بر نخواهد داشت.
2- تبلیغ زیادی شد که برنامه‌های ما و دشمن متوازن و برگشت‌پذیر است. اما بررسی‌های دقیق و فنی ثابت کرد که اساسا چنین نیست نه توازن و همزمانی وجود دارد و نه برگشت‌پذیری! مثلا بر اساس بند 15 از پیوست 5 برجام لازم است ما حدود 38 اقدام اسمی و قریب یکصد اقدام رسمی و عینی را انجام بدهیم و آژانس آنها را راستی‌آزمایی کند تا بعد نوبت تعلیق -و نه لغو- برخی تحریم‌ها آنهم با اما و اگرهای فراوان برسد! طبیعتا هیچ اهل منطقی این وضع را متوازن و همزمان نمی‌داند. تازه صرفنظر از اینکه حق برگشت‌پذیری ما به رسمیت شناخته نشده و صرفا از «اعتقاد ایران» به این موضوع- و نه پذیرش 1+5 - سخن به میان آمده است، تقریبا هیچ یک از اقدامات ما برگشت‌پذیر نبوده و یا تنها با صرف هزینه‌های بسیار هنگفت و زمان طولانی قابل ارجاع به وضع کنونی بود که عملا مصداق برگشت‌پذیری قلمداد نمی‌شود.
3- همزمان، مقامات آمریکایی در مقابل چشمان متعجب مردم رجزخوانی می‌کردند! ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرد «توافق وین، بخشی از رویکرد امنیتی ما برای خاورمیانه است»! و آن دیگری از مقدمه بودن توافق هسته‌ای برای «تغییر در رویکرد آتی ایران» و حتی وقیحانه‌تر برای«تغییر نظام ایران و نسل آینده رهبران کشور» سخن گفت! این سخنان هیچ پاسخ درخوری نیافت و با ادعای تکراری، نخ‌نما و بی‌ارزش«مصرف داخلی»به سادگی از کنار آن گذر شد!
4- همزمان و به جای دادن پاسخ مناسب و درخور به دشمن دیرین، فرش قرمز زیر پای وزیر خارجه فرانسه و انگلیس پهن شد و نه‌تنها پاسخ انقلابی به لفاظی‌های دشمن داده نشد بلکه حتی لفظ دشمن هم متروک و مهجور شد و به جای آن لفظ «طرف مذاکره» برای شیطان بزرگ و بریتانیای حقیر مورد استفاده قرار گرفت! این رفتار،جسارت و زیاده‌خواهی دشمن را افزون کرد.
5- بجز این کوتاهی و غفلت عده‌ای با نادیده گرفتن ساز وکارهای قانونی، از اجرای برجام سخن گفتند! این عده که معمولا ژست مردمسالاری و دموکراسی می‌گیرند و همه را جز خود، ضد مردم و ضد آزادی می‌دانند، بزرگترین میثاق ملی یعنی قانون اساسی را نادیده گرفته و از موضع دلسوزی و مصلحت‌اندیشی، مجلس و قانون اساسی را دور زدند! درصدد اجرای متنی برآمدند که هنوز هیچ یک از ساز و کارهای قانونی و بویژه مجلس شورای اسلامی برای آن طی نشده بود حال آنکه طبق اصل 77 قانون اساسی، مجلس مکلف به بررسی و اظهار نظر بود. این اقدام نه به منزله دور زدن مجلس،که به منزله دور زدن مردم و خواست عمومی بود چراکه بررسی‌های دقیق و کارشناسانه یک موسسه معتبر و بین‌المللی نظرسنجی نشان می‌داد 96 درصد از کسانی که متن توافق هسته‌ای را خوانده‌اند، آن را مغایر صریح و آشکار منافع ملی و پیمانی یکطرفه می‌دانند. در چنین شرایطی دور زدن مجلس علاوه بر نقض قانون اساسی، بی‌توجهی به مردم نیز بود.
6- در تمام این مدت،کیهان کوشید با تیترها و نوشته‌های خود، از یکسو آگاهی فنی و کارشناسانه مسئولان و مردم را نسبت به متن برجام و قطعنامه 2231 افزایش دهد و از دیگر سو نسبت به عدم اتخاذ تدابیر قانونی و دور زدن قانون اساسی هشدار بدهد. طبیعتا این روشنگری‌ها - مثلا اعتراض به تعطیلی مجلس در سخت‌ترین کارزار دیپلماسی، فرش قرمز پهن کردن پیش پای دشمنان ملت و یا قلب واقعیات آشکار در متن توافق و...- به مذاق عده‌ای خوش نیامد و تذکر و شایعه‌سازی و ... پاسخ این روشنگری‌ها بود.
7- در همین شرایط خاص و در هنگامه‌ای که تبلیغات گسترده، خبر از فتح‌الفتوح می‌داد و مردم در تعارض «تبلیغ مدام فتح‌الفتوح» و«ترس از تصویب فتح‌الفتوح»! به چیزهایی پی برده و نگران آینده کشور بودند و در شرایطی که وضع اقتصادی نه تنها هیچ تغییری نکرده بود بلکه نرخ دلار بصورت روزانه افزایش پیدا می‌کرد، جریان میانه‌ای مشغول کمرنگ کردن خط قرمزهای صریح، تعیین ‌کننده و حساس رهبر انقلاب شد! آنها معتقد بودند خطوط قرمز، نه خطوطی برای رعایت کردن،که ابزاری برای چانه‌زنی بوده و با همین نگاه که جفای بزرگی به حضرت آقا بود اینگونه القاء می‌کردند که اگر بخشی از خط قرمزها- در واقع تقریبا همه آنها- رعایت نشده، مهم نیست! چون آنها وسیله و ابزار بودند نه هدف! این جریان به انواع و اقسام شیوه‌های توجیه و تحمیل نظر غلط و خلاف نص خود متوسل می‌شد و در مقابل سخنان آشکار رهبر انقلاب، از برخی حرف‌های غیردقیق و محفلی استفاده می‌کرد تا با استناد به آنها، حرف خود، را به کرسی بنشانند! این درحالی بود که رهبر معظم انقلاب آشکارا اعلام کرده بودند که سخن علنی و نهان ایشان یکی است و سخن ایشان را باید از خودشان شنید.
8- نگرانی مردم فداکار و دلسوز انقلاب ، بیم خدشه به استقلال کشور، زوزه گرگ‌های خون‌آشام غربی، رجزخوانی دائمی آمریکایی‌ها و بیم از دور زدن قانون و ذبح «جمهوریت نظام» پیش پای توافقی سراپا عیب و مشکل که به گفته وندی شرمن«با مشورت و هماهنگی اسرائیل تنظیم شده»، با سروش آسمانی و الهی رهبر عزیز انقلاب به پایان رسید و فصل‌الخطاب آمد تا دل‌های مومن به اسلام و انقلاب را آرام کند که «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهًَْ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
 رهبر انقلاب در یک جمع‌بندی تاریخی، به همه این دغدغه‌ها پاسخ دادند و تکلیف هرکس در جایگاه خودش را روشن کردند بعضی از مهمترین فرازهای این فرمایشات را اینگونه می‌توان برشمرد:
الف: ایشان با تاکید دوباره به خطوط قرمز و اشاره به مهم‌ترین آنها یعنی «لغو تحریم‌ها» ثابت کردند که درباره حقوق مردم و سرنوشت نظام با کسی تعارف ندارند و خط قرمز، قرمز است نه سفید و صورتی! اینکه در برجام و قطعنامه، با بازی با الفاظ روز انجام تعهدات ما و غرب ظاهرا یکسان بوده و در معنا پس از ده‌ها اقدام ما و راستی‌آزمایی آژانس تازه نوبت غرب می‌رسد، هم از چشم تیزبین حضرت ایشان مخفی نمانده و هم سبب ناخرسندی و اعتراض ایشان شده و تصریح اکید ایشان را به دنبال دارد که اگر قرار است چارچوب تحریم‌ها باقی بماند، پس برای چه مذاکره کرده‌ایم؟ و اگر تحریم‌ها برداشته نشود، معامله‌ای در کار نخواهد بود.
ب: عده‌ای به دنبال فرش قرمز زیر پای آمریکا پس از انعقاد برجام بودند! حتی برخی از بی‌اشکال بودن گشایش سفارت آمریکا سخن گفتند! آنها که تکلیفشان معلوم است و مردم بارها و بارها به آنان بی محلی کرده‌اند، اما رهبر عزیز، برای اتمام حجت، از نفوذ و خطرات پس از برجام گفتند و آن را مهمتر از برجام برشمردند. این نکته دقیقی بود تا عده‌ای غرب‌گرا بوی کباب به مشامشان نخورد و فکر نکنند که می‌توانند اصول و ارزش‌های انقلاب در مبارزه با استکبار را به مذبح هوی و هوس خود ببرند. البته برخی ساده‌اندیشان و برخی مغرضان، تاکید رهبر عزیز بر خطرات پس از توافق را به منزله نادیده گرفتن خطر توافق موجود، نپرداختن به آن و بی‌اهمیتی آن قلمداد کرده بودند! در جواب آنها که در پی حق هستند و باید گفت: رخنه و نفوذ دشمن از این روزن ممکن است و منطقی نیست به بهانه خطرات آتی، این رخنه را رها کنیم! مثل اینکه وقتی سپاه دشمن پی‌درپی به دژ شهر می‌کوبد و فرمانده دلسوز هشدار می‌دهد « هدف دشمن تنها شکستن مقاومت دژ نیست بلکه او به دنبال غارت شهر و کشتار مردان و زنان است» عده‌ای ادعا کنند؛ «پس دژ مهم نیست چون هدف دشمن داخل شهر است! ما باید به فکر داخل باشیم و نه دفاع جانانه از دژ»! و آنجا را رها کنند! در اصل رهبر انقلاب هشدار می‌دهد که دشمن در پی این توافق، درصدد نفوذ در قلب جمهوری اسلامی و پیاده کردن اهدافش است و طبیعی است که هیچ عاقلی مراد این جمله را بی‌توجهی به ماهیت توافق نمی‌داند که اگر چنین بود چرا رهبر عزیز پیش از این توافق و مثلا 5 سال قبل چنین نمی‌گفتند!؟ پیداست بیم رخنه‌ای مطرح است و ایشان در خشت خام، چیزی می‌بینند که عده‌ای در آینه هم نمی‌بینند!
ج: مدتهاست رجزخوانی آمریکایی‌ها بی‌جواب مانده و آنها از موضع قلدری با ملتی که بارها به رویشان سیلی زده حرف می‌زنند! دست بزنی نبود که به دهان یاوه‌گویشان بکوبد،لابد به امید تنش‌زدایی و دوستی! رهبر عزیز به این مسیر غلط خط بطلان کشید. اولا؛ آنها را دو قرن از دنیا عقب دانستند چون با ادبیات بریتانیای حقیر در قرن نوزده با ما حرف می‌زنند، ثانیا؛ عزت و اعتبار و اقتدار مردم را بار دیگر به رخ دشمن کشیدند که ما فلان کشور ضعیف نیستیم و ثالثا؛ بهانه‌ای چون مصرف داخلی را برای بی‌پاسخ گذاشتن جسارت‌های دشمن، موجه ندانستند و تاکید کردند جواب بدهید تا حرف غلط آنها تثبیت نشود.
اینها - و نکات بسیار مهم دیگری که به ناچار و از اختصار در کلام باید از آنها چشم بپوشیم- قله‌هایی از سخنان یک رهبر الهی بود که عزت امت را بر هر چیزی مقدم می‌دارند و بر سر آن با احدی تعارف نمی‌کند. این سخنان -که رهبر عزیز پس از درمیان گذاشتن با رئیس جمهور، علنا با مردم در میان گذاشتند- اتمام حجت بود  برای هرکس که در فرایند رسیدگی به برجام، سهم و نقشی دارد و اگر تاکنون نمی‌دانستند (!) چه باید بکنند، اکنون هیچ عذری ندارند و به اعتبار فرمایش عید فطر ایشان، باید کاری کنند که در پیشگاه خداوند سربلند باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۲
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

پژوهشگر ایرانی دپارتمان ژنتیک دانشگاه کاتولیک لون بلژیک موفق به ارائه روشی دقیق برای بررسی محتوای ژنتیکی یک سلول منفرد همزمان با تعیین چند شکلی‌های موجود در ژنوم شد که نه فقط در غربالگری پیش از بارداری که در پژوهش‌های پایه ژنوم انسانی نیز کاربردهای برجسته ای دارد.

به گزارش خبرنگار فناوری ایسنا، دکتر مسعود زمانی استکی با ارائه این دستاورد موفق به کسب جایزه شانزدهمین جشنواره تحقیقاتی رویان در گروه ژنتیک شد.

یکی از خدماتی که در سالهای اخیر به طور گسترده توسط مراکزی که درمان ناباروری ارائه می‌شود غربالگری پیش از بارداری یا PGD است.

در این روش یک سلول از جنین چند سلول تولید شده در شرایط آزمایشگاهی جدا شده، محتوای ژنتیکی آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. جنینی که از نظر محتوای ژنتیکی سالم بوده و حامل نقایص ژنی نباشد به رحم مادر انتقال می‌یابد. این روش امکان داشتن فرزند سالم را به زوج‌هایی که دارای نقایص ژنتیکی هستند یا هر دو والد حامل ژن معیوب هستند و به احتمال زیاد صاحب فرزندی با نقایص ژنتیکی خواهند شد می‌دهد.

کاربرد صحیح این روش از تولد نوزادان مبتلا به نقایص مادرزادی مانند هموفیلی و سندروم داون پیشگیری می کند.

مساله مهم در غربالگری، روشی است که برای مطالعه ژنوم مورد استفاده قرار می گیرد. هر چه این روش دقیق تر باشد، امکان خطا در غربالگری کاهش یافته و نتایج حاصل از آن کاربردهای بیشتری خواهد داشت.

در روش ابداعی دکتر زمانی استکی برای تعیین محتوای ژنتیکی یک سلول منفرد، نه تنها ژن‌های بیماری‌زا در هر دو نسخه از کروموزم تعیین می‌شوند بلکه ناهنجاری‌های تعداد و ساختار کروموزوم‌ها نیز مشخص شده، امکان تشخیص موزاییسم‌های ژنومی هم فراهم می‌شود.

این روش نه تنها در غربالگری بلکه در پژوهش‌های پایه ژنوم انسانی نیز کاربردهای برجسته دارد. ویژگی این روش در آشکار کردن جزییاتی از اطلاعات ژنتیکی است که هیچ روش دیگری تا امروز قادر به آشکار سازی آنها نبوده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۷
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت 5، صبح امروز با رمز مقدس یا علی ابن ابیطالب(ع) در منطقه عمومی اصفهان با شرکت کلیه پایگاه های شکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با محوریت پایگاه هوایی شهید بابایی آغاز شد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) امیر سرتیپ دوم خلبان روزخوش، سخنگوی این رزمایش با اعلام این گفت: در این مرحله دَهها فروند از انواع هواپیماهای شکاری رهگیر، شکاری بمب افکن، ترابری سنگین و نیمه سنگین، سوخت رسان، شناسایی، گشت هوایی و هواپیماهای بدون سرنشین به مدت دو روز به انجام رزمایش خواهند پرداخت.

وی افزود: در این رزمایش، هواپیماهای جنگنده سوخو24 با شعاع و بُرد عملیاتی بلند، اف 4، اف 5 ، میگ 29، اف 14، هواپیماهای سوخت رسان بوئینگ 707 و 747، انواع پهپادها همراه با ترابری و پشتیبانی هواپیماهای سی 130حضور دارند.

وی خاطر نشان کرد: تمرین عملیات بُرد بلند جنگنده ها همراه با سوختگیری هوایی، دقت در نقطه زنی بمب ها و راکت ها در عملیات هوا به زمین و هوا به هوا، کنترل و هدایت آتش شکاری بمب افکن ها، رصد اطلاعاتی منطقه عملیات با بکارگیری پرنده های باسرنشین و بدون سرنشین، استفاده از هواپیماهای گشت هوایی به منظور مقابله با هرگونه تجاوز هوایی دشمن و انهدام اهداف کشف شده؛ از محورهای مورد توجه فرماندهان در این رزمایش بزرگ هوایی است.

سخنگوی رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت 5، ادامه داد: قطعات طراحی شده در مراکز دانشگاهی و صنعتی کشور، صنایع هوایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش در این رزمایش مورد آزمایش قرار خواهند گرفت.

وی تصریح کرد: انجام تیراندازی های هوا به هوا، تیراندازی علیه اهداف هوایی با سرعت و در ارتفاعات مختلف، تیراندازی و بمباران هوا به زمین با استفاده از بمب های هوشمند سنگین و نیمه سنگین و استفاده از انواع موشک های لیزری، تلویزیونی، حرارتی و راداری و انواع راکت ها و بمب های تولید شده به دست متخصصان داخل کشور از دیگر بخش های مهم این مرحله از رزمایش است که در سطح گسترده ای انجام می شود.

وی با بیان این‌که «برای اولین بار این رزمایش در سطح تاکتیکی و با رویکرد جدید طراحی شده است» افزود: رزمایش فداییان حریم ولایت 5 با تاکتیک های عملیاتی جدید و سامانه های مختلف دشمن، رزم جدیدی را به ثبت رسانده است.

وی با اعلام این مطلب که رویکرد این رزمایش درس از مکتب عاشوراست، گفت: خلبانان جوان، شجاع، آموزش دیده و متبحر نیروی هوایی ارتش با تأسی از فرهنگ عاشورایی و تجربه گرانبهای پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس، دانسته ها و تاکتیک های رزمی خود را در این رزمایش تمرین خواهند کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۶
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس،‌ روز جمعه (دیروز) طی حملات نیروهای ارتش و نیروهای مردمی یمنی به نظامیان ائتلاف تحت رهبری عربستان 66 نفر از جمله 45 نظامی اماراتی، 5 نظامی بحرین و 16 نظامی سعودی در مناطق مختلف یمن کشته شدند.

براساس این گزارش، صبح امروز منابع یمنی اعلام کردند که مقر نیروهای ائتلاف تحت رهبری عربستان در استان مأرب در شرق این کشور را با یک موشک بالستیک هدف قرار دادند.

همچنین یک بالگرد آپاچی متعلق به ارتش امارات متحده عربی نیز در حمله نیروهای مردمی سرنگون شد.

ساعتی پس از این بود که رسانه‌های اماراتی مدعی شدند که 22 نظامی این کشور در انفجار «تصادفی» در انبار تسلیحاتی یک پایگاه کشته شدند اما ساعتی بعد مقامات نظامی رسمی این کشور با تائید کشته شدن 22 نفر از نیروهایشان اعلام کردند که مقر آنها در استان مأرب با یک موشک زمین به زمین هدف قرار گرفته است.

سرانجام شب گذشته مقامات رسمی ارتش امارات اعلام کردند که در این حمله موشکی 45 نفر از نیروهایشان کشته شدند.

این درحالی است که رسانه‌های یمنی اعلام کردند در حمله موشکی امروز به پایگاهی آموزشی در مأرب تعدادی از نیروهای آفریقایی و همچنین شبه نظامیان هوادار عبد ربه منصور هادی کشته شده‌اند.

گفتنی است که طی یک ماه گذشته پس از ناکامی نظامیان سعودی و اماراتی در عملیات زمینی علیه نیروهای مردمی و ارتش در عدن اقدام به وارد کردن نظامیان آفریقایی از سودان و سنگال به این شهر کردند.

از سوی دیگر امروز خبرگزاری رسمی بحرین هم اعلام کرد که 5 نظامی این کشور در عملیاتی در جنوب عربستان و در نزدیک مرز با یمن کشته شدند.

هرچند بحرینی‌ها اشاره‌ای به جزئیات این عملیات نکردند اما تصریح کردند که این عملیات در چارچوب همکاری‌های میان منامه-ریاض تحت عنوان ائتلاف عربی علیه یمن بوده است.

این در شرایطی است که شبکه تلویزیونی المسیره یمن نزدیک به انصارالله هم خبر داد که 16 نظامی سعودی در کمین نیروهای مردمی در استان جیزان کشته و 4 تن دیگر نیز زخمی شدند.

زمانی که 20 کماندوی سعودی در تلاش بودند تا پایگاه نظامی «مشعل» در داخل خاک عربستان را که به کنترل نیروهای یمنی درآمده بود، پس بگیرند با کمین نیروهای مردمی مواجه شدند و علاوه بر کشته و زخمی شدن نظامیان، تجهزات و ادوات نظامی آنها نیز منهدم شد.

این در شرایطی است که در روزهای اخیر سعوی‌ها با تبلیغات شدید رسانه‌های خود مدعی شدند که قصد دارند با عملیاتی گسترده شمال یمن را به اشغال درآورند و حتی احمد العسیر سخنگوی ائتلاف تحت رهبری ریاض مدعی شد که نیروهای عربستانی وارد خاک یمن شده‌اند اما در روزهای اخیر گزارش‌های منتشر شده نشان می‌دهد که نیروهای سعودی حتی نتوانسته‌اند پایگاه‌های نظامی خود را که در جنوب این کشور به اشغال نیروهای یمنی درآمده، پس بگیرند.

نبرد در یمن در حالی وارد صدو شصت و یکمین روز خود می‌شود که نیروهای نظامی عربستان همچنان در دفاع از مرزهای خودشان هم ناتوان بوده‌اند و نیروهای یمنی بارها مرزبانان سعودی را با استفاده از غافلگیری و عملیات های پارتیزانی وادرا به فرار از پست‌های مرزبانی کرده‌اند.

ده‌ها نفر از نظامیان سعودی در این حملات کشته شده‌اند ولی مقامات و رسانه‌های این کشور هرگز آمار دقیقی از تلفات خود در جنگ با نیروهای یمنی در مناطق شمالی این کشور ارائه نداده‌اند.

عربستان تنها تلاش می‌کند با حملات هوایی بی‌امان و گسترده به مناطق مسکونی در مرکز و جنوب یمن و بالا بردن تعداد قربانیان جنگ، هزینه ادامه نبرد را برای ارتش و انصارالله بالا ببرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۳
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم


تصویر کودک ساله ساله سوری که جسدش در سواحل سوریه کشف شد، بسرعت در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی جهان منتشر شد و موجی از واکنش‌ها را در پی داشت.
     تصویر کودک ساله ساله سوری که جسدش در سواحل سوریه کشف شد، بسرعت در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی جهان منتشر شد و موجی از واکنش‌ها را در پی داشت.

پس از آنکه یک قایق دیگر از آوارگان سوری در مسیر رفتن به یونان غرق شد، 15 نفر از پناه‌جویان جان خود را از دست دادند اما در این میان انتشار تصویر جسد یک پسر بچه توسط رسانه‌های ترکیه‌ای موجی از واکنش ها را در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در اقصی نقاط جهان درپی داشت.

این کودک که آپلان کوردی نام داشت از اهالی شهر کوبانی(عین العرب) در شمال سوریه بود که طی یک سال گذشته آماج حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفته است و مردم این شهر مرزی وادار به ترک خانه و کاشانه خود شدند.

عکس دردناکی که دنیا را تکان داد +تصاویر

عکس دردناکی که دنیا را تکان داد +تصاویر

عکس دردناکی که دنیا را تکان داد +تصاویر

قایق حامل این پسر بچه 4 ساله که به همراه پدر، مادر ریحان و برادرش گالیپ در مسیر رسیدن به یونان بود، غرق شد و امواج آب جسد وی را به آب‌های ترکیه بازگرداند.

تصویر دلخراش جسد این کودک سوری امروز در صفحه اول برخی از روزنامه‌های مشهور انگلیسی از جمله ایندیپندنت، سان، مترو، تایمز و گاردین به چاپ رسید.

عکس دردناکی که دنیا را تکان داد +تصاویر

از ماه ژانویه تا ژوئیه (تیر و مرداد)، ورود 340 هزار پناهجو در اروپا ثبت شده و این به معنای 175 درصد افزایش است. تنها در یک هفته 11 هزار نفر پناهجو به جزایر یونان وارد شدند و در همین زمان پنج هزارو پانصد پناهجو به ایتالیا و بین شش تا هفت هزار پناهجو از طریق بالکان وارد مجارستان شده اند.

بنابرگزارش کمیساریای عالی سازمان ملل از ژانویه سال جاری تاکنون بیش از 300 هزار نفر از راه دریای مدیترانه وارد اروپا شده‌اند و در این میان حدود 2500 پناهجو نیز در میانه این راه جانشان را از دست داده‌اند.
منبع: فارس
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۲
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

علی ملاقلی پور

فیلم ساز مورد علاقه من مصطفی عقاد است. آرزویم این بود که من فیلم «محمد رسول الله( ص)» یا همان «الرساله» را می ساختم. من سکانس پایانی آن فیلم که بدون اسلحه مکه را می گیرند را خیلی دوست دارم. به نظرم خیلی زیباست.

خبرگزاری تسنیم: علی ملاقلی‌پور از آرزویش برای ساخت فیلم «الرساله» مصطفی عقاد یا همان «محمد رسول الله (ص) سخن میگوید. کارگردان «قندون جهیزیه» نگاهش به قهرمان در سینما متفاوت است و می‌گوید: قهرمان ما قرار نیست آرمانش همانی باشد که فکر می کند. من اگر محمد رسول الله می ساختم؛ در این حالت قهرمان من آرمانش حقیقت داشت و به نظرم قهرمان همین است و قهرمان دیگری هم نداریم. هر کسی هم می خواهد قهرمان بازی در بیاورد؛ باید پا جای پای او بگذارد.

بخش اول گفت‌وگوی علی ملاقلی‌پور با تسنیم را از اینجا بخوانید‌ و ادامه این مصاحبه را در ذیل می‌خوانید.

تسنیم: این مشکل در نتیجه‌گیری «قندون جهیزیه» وجود دارد که ضربه ای محکم به تفکری که عطا برای مخاطب شکل داده، وارد می‌کند. حالا تکلیف سینمای اجتماعی و نقد بر ساختارهای اقتصادی در سینما چه می شود؟ فیلم‌های اجتماعی بالاخره قرار است یک گزارشی از مسائل اجتماعی بدهند و تبعا از آن جایگاهی که نشسته اند. اینجا چه باید کرد؟

ملاقلی پور: ابتدا بر می‌گردیم به اینکه اجتماع را چه کسی و چگونه تعریف می کند. از نظر بنده اجتماع از شخص و بعد از آن در خانواده شروع می شود. بحثمان در «قندون جهیزیه» هم از شخص و بعد خانواده شروع می‌شود و بعد همسایه‌ها و جامعه و آپارتمان و محل کار در فیلم نشان می دهد.

فیلم می‌گوید که شرایط اقتصادی بد است؛ مشکل مسکن وجود دارد؛ مشکل اجاره نشینی به شدت وجود دارد و اتفاقا راهکار هم می دهد. یکی از راهکارهایی که خیلی ها به سمتش نمی‌روند این است که صاحبخانه کوتاه بیاید و مستاجر هم با صاحبخانه همدل شود تا این مملکت مقداری ساخته شود.حرف من این است که یکی از مهمترین مسائلمان امسال و شعارمان همدلی و همزبانی است. همدلی غیر از این نیست که کارگر و کارخانه دار، فقیر و پولدار، رییس و کارمند با هم بسازند.

تسنیم: ما در ساختارهای اقتصادی دچار نقص هستیم و به این قضیه هم نقد وارد هست ممکن است افراد در این ساختار اشتباه به یک جایی رسیده باشند که لیاقتش را نداشتند. این موضوع را چطور به فیلم وارد کنیم که از اتهامی که شما وارد می‌کنید و می‌گویید نگاه مارکسیستی وجود دارد در امان باشد؟

ملاقلی پور: هر سال می بینیم که دزدی، غارتگری بیت المال، دست اندازی و مال اندوزی و زمین خواری داریم. پس می بینید که این جور فیلمهایی که گفتم بر روی آدمها تاثیری نداشته است. اما یک نمونه تاریخی داریم که پیغمبر توانست در جامعه اش کاری کند که موقع نماز همه مغازه ها تعطیل است و هیچ کسی دست اندازی به مال دیگری نمی‌کند. این یعنی جامعه ای که در آن برادری وجود دارد. جامعه به سمت برابری نرفته است. در جامعه ای که برادری وجود دارد؛ همسایه ای گرسنه نمی ماند. با اینکه ممکن است از نظر طبقاتی در یک سطح نباشند. از اینکه در کنار هم هستند؛ احساس رضایت می کنند؛ چون هر دو به فکر هم هستند.

نقد اجتماع از خود شروع می شود؛ نه از بیرون

اما در تعاریف ما رضایت گم شده است. پس این فیلم اجتماعی است. چون نقد اجتماع از خود شروع می شود؛ نه از بیرون. کسی که از بیرون شروع کند در همان بیرون می ماند و خودش را بر حق می داند. روی آدمی هم که قرار است دزدی کند تاثیر نمی گذارد.

ما الان همه‌اش به فکر دزد های الان هستیم؛ کسی فکر نمی کند که با این طرز فکر ده سال بعد هم باز در همین نقطه نشسته ایم و باز می گوییم که چرا دزدی می شود. باید اول از خودمان شروع کنیم و بعد بتوانیم روی جامعه تاثیر بگذاریم و ده سال بعد می بینیم که چقدر دزدی ها کم می شود. نمی گویم دزدی ای صورت نمی گیرد؛ ولی آمار پایین می آید و کم می شود. پس درست ترین نقد اجتماعی از نظر من از خود شخص شروع می‌شود.

از یک چیزی مطمئنم که فکر من، فکر نویی است

من اگر طرز تفکرم مانند قبلی‌ها باشد؛ چه جوانی هستم. جوان به معنای نو، می‌شود آدمی که انرژی دارد و نو است ومطمئنا هنوز تجربه ندارم و بعدها فیلم های پخته تری خواهم ساخت. ولی از یک چیزی مطمئنم که فکر من، فکر نویی است. تمام تلاش این است که زود به زود فیلم نسازم. خودم تلاشم این بود که آقازاده سینمایی نباشم و با پدرم کار نکنم و با دیگران کار کنم. پس باید زحمت بکشم و آخرش هم در بخش خصوصی فیلمم را می سازم و شرایط اکران و بیلبوردها را ندارم و شرایط عجیب و غریبی برای هر فیلم من حاکم نیست. رانتی هم ندارم و آخر هم می بینم که مرکز گسترش به من پول نمی دهد؛ البته ناراحت هم نیستم.

تسنیم: در فیلم اشاراتی به برخی مشکلات فرهنگی شده است مثل همان مشکل جنسی برادر عطا. خیلی ها می گویند که ریشه مشکلات فرهنگی ما در همان بحث اقتصادی است. و بیشتر هم روی این حدیث نبوی اشاره می کنند که ایمان از همان دری خارج می شود که  فقر وارد می شود. در فیلمهای معمول سینمای ایران هم این اشاره وجود دارد که ریشه مشکلات فرهنگی در مشکلات اقتصادی است.

ملاقلی پور: نه. اصلا ماجرا این است که طرف حتی اگر شرایط اقتصادی اش هم خوب باشد؛ می بیند که برادرش مشکل جنسی دارد و می خواهد زن بگیرد و نمی تواند و من سعی کردم که راهکار بدهم و راهکارش هم همدلی است. حتی زن برادرش می رود و دختری را پیدا می کند که دختر ساده و خوبی است و سعی می کند که به زعم خودش بتواند این دو تا را به هم وصل کند. راهکاری که «قندون جهیزیه» می‌دهد، همدلی است.در خانواده هم علاوه برهمدلی، راهکار وجود دارد. برادرش می‌گوید که این را به مشاوره بفرستیم. اصل ماجرا بر این است که اقتصادی نیست و مهمتر از آن احادیث و قرآن است؛ اگر جایی دیدید قران ندارد به سمت احادیث بروید.


کسی که از حدیث اسلام بیاورد گرفتار می شود. باید حواسمان به ترتیب باشد. بحث اصلی اسلام فهم و حقیقت جویی و فرهنگ است. امام خمینی فرمودند که انقلاب ما انقلاب فرهنگی بود. حمایت ما از مستضعف بحث اقتصادی اسلام است ولی حمایت از مستضعف هیچ وقت در شما احساس تضاد ایجاد نمی کند با پولدارها. بلکه با مستکبرین مشکل دارد و کلمه مستکبر با پولدار خیلی فرق می کند. مستکبر پولدار است ولی هر پولداری مستکبر نیست.

«قندون جهیزیه» اصلا اقتصادی شروع می شود. از لحظه اول تلفن زنگ می خورد و می گوید که 700 هزار تومان روی پول کرایه خانه بگذار و پایان فیلم هم فرهنگی تمام می شود و راهکار و هدف من همین است. انتهای فیلم تماشاچی حالت سکوت آن آدم را می فهمد.

تسنیم: شما فرزند فیلمسازی هستید که در کشور ما خیلی نام آشنا بودند.فکر می کنم کسانیکه اهل سینما هستند حداقل یکی دوتا فیلم از پدر شما دیده اند و شما برای اینکه از زیر سایه پدرتان بیرون بیایید و نشان دهید که دیدگاه مستقل سینمایی دارید و رویکرد جدایی دارید؛ قطعا کار ساده ای در پیش نخواهید داشت. شما خودتان را در دید سینمایی متاثر از چه کسی می دانید؟

آرزویم این بود که من فیلم «محمد رسول الله( ص)» را می ساختم

ملاقلی پور: فیلم ساز مورد علاقه من مصطفی عقاد است. آرزویم این بود که من فیلم «محمد رسول الله( ص)» یا همان «الرساله» را می ساختم. من سکانس پایانی آن فیلم که بدون اسلحه مکه را می گیرند را خیلی دوست دارم. به نظرم خیلی زیباست. در داخل کشور علی حاتمی را دوست دارم. خیلی فیلمهایش خلوص دارد. خیلی به خانواده توجه می کند و فرهنگ ایرانی اسلامی در فیلم هایش وجود دارد.

تسنیم: شما پس کلا دیدتان همیشه  یک بخشش به درون مایه فیلم‌ها است یعنی خیلی سینمای صرف هنری را در نظر نمی گیرید.

ملاقلی پور: اصلا هنر همین است. هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسان است یعنی چه؟ خب به لحاط فرم خیلی از کارکرداهای دیگر را هم قبول دارم؛ ولی این دو شاخص ترین‌هایشان هستند که واقعا دوستشان دارم.

سوال: از حرفهای شما آنچه بر‌می‌اید این است که تاکید شما بیشتر روی محتواست و این ان‌قُلت وجود دارد که سینما برای شما در حد یک ابزار است.

ملاقلی پور: ببینید ابزار نیست. بلکه یک هنر است. ابزاری که خودش خیلی جذاب است. سینما خیلی فراتر از یک وسیله است؛ اگر صرفا بخواهد وسیله باشد؛ می آیید یک فیلم شعاری می سازید.سینما یک سری چیزها دارد که خاص خودش است.مثل اینکه شما حتما اگر باید قصه بگویید؛ مفهوم نباید عیان باشد. اگر عیان باشد تماشاچی پس می زند.

چه این را آمریکایی با طرز تفکر خودش چه ایرانی و چه ژاپنی بگوید؛ فرقی نمی کند. تماشاچی فیلم را می بیند و کلا فکر می کند که دارند یک کتاب برایش می خوانند. نگاه نمی کند؛ ولی قهرمان قصه می خواهد دنبالش کند و با او تا ته قصه برود و جذبش کند و هر وقت فیلمی توانست بین تماشاچی و پرده سینما یک طناب نامرئی بیندازد و او را میخکوب کند؛ آنجا سینما اتفاق افتاده است.خود سینما یک چیزهایی دارد که ما نمی توانیم صرفا مفهوم بگوییم.در قالب قصه مفهومت را می توانید در لفافه در ناخوداگاه تماشاچی بنشانید.


تسنیم: بحث آرمان خواهی در سینمای ایران و قهرمان قصه‌ای که با آرمان خواهی اش قهرمان شده است. در این شکل روایت قهرمان قصه «قندون جهیزیه» کیست و چه آرمانی را می‌خواهد؟

ملاقلی پور: هیچکس. این آرمان شکل می گیرد. ما انتهای فیلم حقیقت جو می شویم. این فرامتنی می شود. قرار نیست قهرمان فیلم من مثل قهرمان فیلم های هالیوودی آنچیزی که اول می‌گوید؛ عینا به انتهایش برسد. قرار است که فیلم من در نهایت از فیلم تبدیل به جمع شود؛ یعنی این درون جامعه بیاید.

قهرمان پیامبر (ص) است و قهرمان دیگری هم نداریم

سینما یک اثر جمعی است. چرا آدمها به سینما می روند؟ برای اینکه محک می زنند که همه دارند به یک موضوع می خندند، گریه می کنند، حرص می خورند و یا سکوت می کنند و یک احساس جمعی اتفاق می افتد. قهرمان ما قرار نیست آرمانش همانی که فکر می کند؛ باشد. من اگر محمد رسول الله می ساختم؛ در این حالت قهرمان من آرمانش حقیقت داشت و به نظرم قهرمان همین است و قهرمان دیگری هم نداریم. هر کسی هم می خواهد قهرمان بازی در بیاورد؛ باید پا جای پای او بگذارد.

اکثر قهرمانانی که در ایران هستند؛ جا پای چه‌گوارا گذاشتند؛ یعنی پیغمبر ما گم شده است. قهرمان از نظر من پیامبر بود توانست و رفت و مدینه فاضله ایجاد کرد. البته دوست ندارم اینها را شعاری بگویم؛ چون مردم ما دوست دارند قصه ببینند. یعنی مصطفی عقاد قصه می گوید و شما میخکوب می شوید و انتهای کار می بینید؛  بله! «محمد (ص)» رسول الله بود و چقدر درست و چه برهه خوبی از زمان پیامبر را انتخاب کرده است.

یک چیزی در سینما داریم که هر چیزی تبدیل به سینما نمی شود. سینما یعنی چیزی که کشش و جذابیت داشته باشد. مثلا از شعب ابوطالب سریع رد می شود و آن را به صورت نریشن نشان می دهد و یک مقداری شرح می دهد. این هوشمندی عقاد است که می داند شعب ابی طالب محل ماندن نیست. جنگ احد چرا و یا جنگ بدر را می بینیم روی سکانس میخکوب می شویم یا جایی که حمزه از پیامبر حمایت می کند. بلد است که چطور حمزه را معرفی کند. تکنیکش را هم بلد است. لنز تله می گذارد و از یک جایی فیلم می‌گیرد که به او ابهت می دهد و حرکت آهسته می آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۶
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

شهید سودی

 

مادر ۲۸ سال است که پسر را ندیده اما مانند دیگر اعضای خانواده بی تابی نمی‌کند. با آرامش و وقار خاصی استخوان‌های کفن پوش پسر را در آغوش می‌گیرد و زمزمه هایی زیر لب دارد. او بی صدا و آرام با فرزندش وداع می‌کند.

«صدیقه ریاحی» مادر سردار شهید تازه تفحص شده منصور سودی فرمانده اطلاعات عملیات تیپ انصار المهدی(عج) از لشکر 31 عاشورا است که به تازگی پیکر مطهرش بعد از 28 سال گمنامی، طی عملیات تفحص در خاک عراق پیدا شده و به کشور بازگشته است. مادر 28 سال است که پسر را ندیده اما مانند دیگر اعضای خانواده بی تابی نمی‌کند. با آرامش و وقار خاصی استخوان‌های کفن پوش پسر را در آغوش می‌گیرد و زمزمه هایی زیر لب می‌کند. نوای «خوش گَلدی» اعضای خانواده رو به شهید با لهجه‌های شیرین زنجانی فضای معراج شهدا را پر کرده است. اما صدای مادر آرام تر از آنست که چیزی شنیده شود. او بی صدا و آرام با فرزندش وداع می‌کند، بدون آنکه چندان اشکی بریزد. و معتقد است روحیه بشاش شهید در دوران حیاتش اجازه گریه کردن را به او نمی‌دهد.

او در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گفت: منصور فرزند اول خانواده بود. کودکی‌هایش هم بچه شلوغی بود. مثل بقیه بچه‌ها شور نوجوانی داشت. دستگیر بود و دستش در کار خیر بود و به نیازمندان کمک می‌کرد. در فامیل افرادی داشتیم که به انقلاب کم لطف بودند، منصور با آن‌ها هم مدارا می‌کرد و کنار می‌آمد. برادرش آقا مهدی هم در اخلاق و سیره مثل اوست. هم روحیه‌اش و هم ویژگی‌های رفتاری‌اش شبیه برادرش شده است.

به خاطر روحیه بشاش شهید نمی‌توانم گریه کنم

مادر شهید ادامه می‌دهد: آخرین بار در 19 مرداد سال 66 او را دیدم اما تاریخ مفقودیتشان مربوط به 24 مرداد ماه است. از کادر سپاه بود. فرمانده اطلاعات عملیات تیپ انصار المهدی از لشکر 31 عاشورا. دامادم هم شهید ناصر شهبازی معاون اطلاعات عملیات لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) بود. شهید منصور سودی اینقدر بشاش بود و روحیه متعالی داشت که الان به علت روحیه بشاش شهید نمی‌توانم گریه کنم. وقتی پیکر را می‌بینم به یاد طراوت و شادابی روحیه منصور می‌افتم.

او خوب تاریخ ها را به خاطر دارد. و در مورد آخرین دیدارش با منصور می‌گوید: شب آخر یعنی روز 19 مرداد خانه ما بود و در خانه ما پدرش بساط منقل و کباب جگر پهن کرده بود. خصیصه پدرش این بود که زمان اعزام در جیب منصور پول توجیبی می‌گذاشت اما آن شب منصور اینقدر عجله داشت دیگر حتی شام خود را درست و حسابی نخورد و پول تو جیبی پدر هم فراموش شد. رفت و صبح زود به جبهه اعزام شد و این آخرین رفتنش بود. آن شبی که می‌رفت من اتفاقا خواب دیدم که یک گلوله به کتف منصور اصابت کرد و بعد هم که خبر شهادتش آمد.

اسارتش را نمی‌خواستم؛ یا آمدنش را آرزو می‌کردم و یا شهادتش را

صدیقه ریاحی آنقدر به پسری که تربیت کرده بود ایمان داشت که او را در کاری منع نمی کرد. او در رابطه با مخالفت کردن یا نکردن با جبهه رفتن منصور می‌گوید: درست است که بچه با شور و نشاطی بود و خیلی هم شلوغ می‌کرد منتها اینقدر کار مثبت و خوب و برجسته داشت که هر کاری هم می‌کرد ما مخالفت نمی‌کردیم این جبهه رفتنش  هم از همین قسم کارها بود که مخالفتی نداشتیم. قبل از شهادت جانباز هم شد. یک روز قبل از فتح خرمشهر یک گلوله به پای آقا منصور خورده بود و یک گلوله هم به کتفش اصابت کرده بود و مجروح شده بود.

خیلی از شهدای مفقود الاثر سال ها  به نظر می رسید که در دست رژیم بعث اسیر باشند. شاید برخی خانواده ها آرزو می کردند نام فرزندشان در لیست اسرای ازاد شده باشد و دوباره بتوانند او را ببینند اما مادر شهید سودی اینطور فکر نمی‌کرد. او می‌گوید: اطرافیان دعا می‌کردند و به من امیدواری می‌دادند که انشاالله می‌آید اما من چنین دعایی نمی‌کردم. خدا نکند منصور اسیر شود. برود دست رژیم بعث و صدام شکنجه شود. و من اینجا با خیال راحت بنشینم. یا آمدنش را آرزو می کردم و یا شهادتش را و اصلا دوست نداشتم که اسیر شده باشد.

به همسرش گفته بود امیدوارم مفقود شوم و شما ذره‌ای از مصائب خانواده شهدای مفقود الاثر را بچشید

مادر در جواب این سوال که آیا از شهادت منصور ناراحت شدی پاسخ جالبی می‌دهد و می‌گوید: ناراحتی آن موقع است که یک جوان خلافکار را بیاورند دم در خانه که مایه آبروریزی خانواده باشد یا بیاورند در ملا عام اعدامش کنند آن موقع ناراحتی دارد. الان که شهادت برای ما سعادت و افتخار است. و من افتخار می کنم که مادر شهید است. منصور به همسرش گفته بود من می‌روم و امیدوارم مفقود شوم و پیکرم برنگردد و شما ذره ای از آن صبر و مصائب خانواده شهدای مفقود الاثر را بچشید. همیشه ذکر و نام و یاد منصور در خانه بوده و برای ما حی و حاضر بوده است. ما درد دوری اش را حس نکردیم و همیشه آن ذکر صلوات را به یادش داشته‌ایم.

همانطور که امام(ره) می‌گفت: قبر مفقودین قلب ماست، منصور هم در قلب ماست

مادر شهید سودی توصیه‌ها و حرف‌های متفاوتی هم دارد. از زخم زبان برخی از مردم به خانواده شهدا تا سخن امام که سرلوحه او در زمان مفقودیت منصور بوده است. او می‌گوید: جوان و نوجوان نسل امروز هم هرچند ممکنه است ظاهر مناسبی نداشته باشند اما مثل همان جوان‌های نسل جنگ هستند. جوانان بدی نیستند منتها زرق و برق دنیا گرفتارشان کرده. زخم زبان‌ها و کم لطفی اطرافیان که گاهی اشاره می‌زدند تو می‌خواهی مادر شهید باشی تا ارج و قرب زیادی داشته باشی و احترامت کنند، برخورد خوبی نیست اما امام(ره) فرمود: قبر مفقودین قلب ماست. منصور هم در قلب ماست. و من ناراحت این شماتت ها و زخم زبان ها نیستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۴
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

مهدی رضایی در «روزگار فراموش‌شده» با روایتی غیرخطی به سراغ داستان رفته. سیر داستان پُر از رفت و برگشت‌هایی ست که لذت کشف را در خواننده زنده نگه می‌دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمزه ولی‌پور در یادداشتی کوتاه درباره کتاب « روزگار فراموش‌شده» نوشته‌ی مهدی رضایی آورده است:

«روزگار فراموش‌شده»‌ی مهدی رضایی، روایتی است رازآلود از روزهای انقلاب. روایت رازی سر به مُهر در سینه‌ی «سیدکاظم» که «رضا» در پی کشف آن است. «سیدکاظم» در پی عهدی با «رضا» بر آن شده که آن راز را جز در هنگام مرگ برای رضا بازگو نکند و حال که «سیدکاظم» در بستر با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند به رضا پیغام می‌دهد که به دیدارش برود تا راز را به او بازگوید. رضا برای دیدن «سید کاظم» راهی قم می‌شود.

رازی که سالیانی ست در سینه‌ی «سیدکاظم» است جریان پشت پرده ماجرایی ست که به فرجام تلخ ختم شده و حال رضا در پی آن است که از کسانی که در جریان مبارزات انقلاب با او نامردمی کرده‌اند انتقام سختی بگیرد اما با آنچه از «سیدکاظم» می‌شنود در می‌یابد آن کس که او در پی اوست کسی است که اصلاً در تصور او نیز نمی‌گنجد.

مهدی رضایی در «روزگار فراموش‌شده» با روایتی غیرخطی به سراغ داستان رفته. سیر داستان پُر از رفت و برگشت‌هایی ست که لذت کشف را در خواننده زنده نگه می‌دارد. نثر روان داستان در جای جای رمان به خوبی بر فضا و زمان داستان نشسته .

از برش‌های ماندگار «روزگار فراموش‌شده» که آن را «به‌یادماندنی» کرده می‌توان به صفحات تکان‌دهنده و مستند شده شکنجه در بازداشتگاه ساواک اشاره کرد که در ذهن مخاطب حک خواهد شد. از دیگر نکات برجسته این رمان می‌توان به عنصر تعلیق اشاره کرد  که به زیبایی هر چه تمام‌تر در تار و پود «روزگار فراموش‌شده» تندیده شده و خواننده را به میهمانی ضیافتی پُر ز اضطراب توأم با لذت کنجکاوی می‌خواند.

« روزگار فراموش‌شده»، رمانی است به قلم مهدی رضایی که توسط «انتشارات شهرستان ادب» به چاپ رسیده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۳
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

ی ، تاریخ: ۰۹/شهریور/۱۳۹۴ - ۱۰:۴۳ ، شناسه خبر: ۸۴۵۱۶۵ سینماهای مونترال کانادا

 

استقبال از فیلم محمد رسول الله در مونترال کانادا به حدی بوده است که سینماهای نمایش‌دهنده پاسخگوی درخواست بازدیدکنندگان نبوده و به همین دلیل دو سانس دیگر به نمایش‌های فیلم محمد در حاشیه جشنواره جهانی فیلم مونترال اضافه شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، براساس اطلاعات بدست آمده از مونترال استقبال از فیلم «محمد رسول الله(ص)» به حدی بوده است که مسئولان مربوطه جشنواره فیلم مونترال تعداد دو سانس دیگر هم برای نمایش این فیلم قرار داده‌اند.

بر اساس این گزارش بدلیل استقبال بى نظیر از فیلم «محمد رسول الله(ص)» در مونترال یک سالن دیگر براى نمایش این فیلم در محل سینما Quartier Latin ساعت 21 امشب دوشنبه به وقت مونترال کانادا اضافه شده است.

نمایش فیلم «محمد رسول الله» مجید مجیدی، ساعت 8:45 در سالن شماره 9 این مجموعه سینمایی و دیگر ساعت 9 شب در سالن شماره 10 این پردیس سینمایی به نمایش در خواهد آمد.

مجیدی روز شنبه در گزارشی که از جشنواره فیلم مونترال داده بود از استقبال گسترده از فیلم «محمد رسول الله(ص)» خبر داده بود. کارگردان فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» گفت: بلیط‌های نمایش افتتاحیه کارگردان فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» از مدتها قبل فروش رفته بود و بلیط نمایش دوم هم از دو سه روز پیش تمام شده است و مردم تقاضای تکرار نمایش این فیلم را دارند. به‌احتمال زیاد به‌دلیل درخواست ایرانیان، در هفته جاری اکرانی هم در دانشگاه مک‌گیل خواهیم داشت و جمعیت بسیار زیادی از مسلمانان سراسر کانادا به مونترال آمدند.

ساخته جدید کارگردان «رنگ خدا» و «بید مجنون» که به‌تازگی به‌جز سینماهای ایران در جشنواره بین المللی فیلم مونترال هم اکران شده با بازی چهره‌هایی چون مهدی پاکدل، علیرضا شجاع نوری، ساره بیات، مینا ساداتی، محسن تنابنده و... ساخته شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۸
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم

وقتی پیکر اینها را می‌‌‌خواستیم تشییع کنیم یک آدم آرسن لوپن و قالتاقی آنجا بود که آمده بود در معراج‌الشهداء و گفته بود یک تابوت برای شهید کشمیری بدهید. گفته بودند کشمیری که آنجا نبود. گفت نه جنازه او در بیمارستان است. بچه‌‌‌ها تابوت ندادند. گفتند نه! جنازه را باید اینجا بیاورید. بعد این فرد که از هم‌دستان منافقین بود رفته بود تابوتی را از بهشت زهرا گرفته بود.

وقتی پیکر اینها را می‌‌‌خواستیم تشییع کنیم یک آدم آرسن لوپن و قالتاقی آنجا بود که آمده بود در معراج‌الشهداء و گفته بود یک تابوت برای شهید کشمیری بدهید. گفته بودند کشمیری که آنجا نبود. گفت نه جنازه او در بیمارستان است. بچه‌‌‌ها تابوت ندادند. گفتند نه! جنازه را باید اینجا بیاورید. بعد این فرد که از هم‌دستان منافقین بود رفته بود تابوتی را از بهشت زهرا گرفته بود.

گروه سیاسی - رجانیوز:  فرمانده‌کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در یادواره سروقامتان خدمت به ایراد سخنرانی پرداخت.
 
به گزارش رجانیوز، سردار  سید محمد باقرزاده در این یادواره که به گرامیداشت شهیدان رجایی و باهنر و  پاسداشت ۴۴ شهید کارمند شهرستان کاشان اختصاص داشت با بر شمردن چهار نوع عدالت در ساختار نظام اسلامی تأکید کرد: . ما برای هرکاری نیازمند یک تشکل هستیم؛ چه امور مادی و چه معنوی. تشکلی به وجود آمده در نظام اسلامی به نام قوه مجریه و دولت. اساساً بدون قوه اجرا، امام و رهبر نمی‌توانند موفق شوند. 
 
وی در ادامه ضمن اشاره به داستان نخیله علت تنها ماندن امام علی علیه‌السلام را همراهی نکردن به موقع مردم دانست و افزود: کسی در عدالت امیرالمؤمنین تردیدی ندارد. ولی چون در مقام اجرا بعضی از کارگزاران تخلف می‌کنند می‌بینید همه خواسته‌های حضرت محقق نمی‌شود و امام تنها می‌ماند.
 
سردار باقرزاده کار برای خدا را در سطح اسقاط کاری، منصفانه و دلسوزانه دانست و اظهار داشت: برخورد دلسوزانه کلاس کار خیلی بالاتر از این حرف‌ها دارد که برای اولیاء و انبیاء است و اگر کسی این‌گونه عمل کرد کار بزرگی کرده است.
 
فرمانده‌کمیته جستجوی مفقودین در بخش دیگری از سخنان خود ضمن بیان این مطلب که عظمت کار شهید رجایی و باهنر صرفاً به خاطر نوع شهادت ایشان نبود تصریح کرد: اخلاص اینها را نباید نادیده گرفت. اخلاص در این حد که هیچ مزد و پاداشی برای خود نمی‌خواستند. نه‌تنها پاداش نمی‌خواستند، خود را هم بدهکار می‌دیدند. نه‌تنها خود را بدهکار می‌دیدند بلکه همه چیز را در پرتو نور توفیق الهی می‌‌‌دیدند.
 
وی در پایان با برشمردن دو نوع نفوذ آگاهانه و ناآگاهانه دشمن در جامعه و بیان ویژگی های آن گفت: نفوذ ناآگاهانه این است که ما نفهمیم از کجا می‌خوریم و این براساس غفلت و غرور است. اما خدا نکند ملتی غرور برش دارد و از مواضع و حساسیت‌های تاریخی غافل شود.
 
متن کامل سخنرانی سردار باقرزاده در یادواره سروقامتان خدمت را از نظر می‌گذرانید:
 
 
اعوذبالله من الشیطان الرجیم. بسم‌الله الرحمن الرحیم. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، حَسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر. والصلاه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و اللعنه الدائمه الابدیه علی اعدائهم اجمعین.
 
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ(۱). مرحوم آیت الله بهاءالدینی می‌فرمودند یک صلوات برای همه شهدا کافی است. لذا برای همه شهدای این دیار شهدای عزیز، مرحوم آیت‌الله یثربی بزرگوار، اولین شهید این شهر شهید شمس‌آبادی و شهدای گمنامی که در این دیار هستند و شهدایی که باهویت بودند و دفن شدند و امام شهدا و شهیدان عزیز رجایی و باهنر صلواتی بفرستید.
 
چهار موضوعی که در ساختار نظام جامعه باید مورد توجه باشد
 
میلاد مسعود امام هشتم را هم تبریک می‌گویم. علما می‌فرمایند تحقق عدالت اجتماعی در گرو چند مطلب است: در ساختار نظام اسلامی چهار موضوع باید مورد توجه باشد. یعنی چهار عدالت تحقق پیدا کند تا عدالت اجتماعی به معنای واقعی محقق شود. یکی عدالت در منصب است. دو: عدالت در منصوب است. سه: عدالت در قانون و چهار: عدالت در اجرا. منصب و حکومت در اصل برای انبیاء است که در غیاب انبیاء، اوصیاء هستند. یعنی ولایت انبیاء و اوصیاء و بعد هم ولایت فقها یعنی ولایت فقیه. ولایت نبی، ولایت وصی و ولایت فقیه. این جایگاه برای این سه دسته است. منصوب، آنی است که واقعاً می‌خواهد در این جایگاه تکیه بزند باید دید آیا واقعاً حائز شرایط است؟ صلاحیت او باید احراز شود. داستان مأمون و امام رضا علیه‌السلام چه بود؟ مأمون به جایگاهی به عنوان امام و خلیفه و رهبر مسلمین تکیه زده بود. در حالی‌که جایگاه امام رضا بالاتر از این حرف‌ها بود و او شایستگی داشت. اینجا برای جامعه احراز نشده بود و یک عده‌ای صلاحیت امام خود را احراز نکرده بودند. امام هشتم می‌فرمایند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا»(۲) احراز صلاحیت‌ها چیزی هست که همیشه بوده است. هرکسی می‌تواند ادعا کند. جعفر کذاب هم می‌تواند ادعا کند.
 
چطور می توانیم امور نظام اسلامی را بدون احراز صلاحیت به کسی بسپاریم
 
احراز صلاحیت‌ها باید باشد. ما نمی‌دانیم هرکسی که ادعا کرد را بفرستیم اتاق عمل و بگوییم مریض ما را جراحی کند. الان اگر عده‌ای جمع شوند پشت در اتاق عمل و بیمار اورژانسی داشته باشند و او را بخواهند به اتاق عمل بفرستند صرف اینکه یک عده روپوش سفید بپوشند آیا اجازه می‌دهد مریض‌‌‌شان را جراحی کنند؟ قطعاً نمی‌گذارید چطور ما می‌توانیم امور نظام اسلامی را به دست هرکسی بدهیم، بدون اینکه صلاحیت‌های او را احراز کنیم. لذا تعجب است از فرمایش بعضی از بزرگان که احراز صلاحیت را به این معنا نادیده می‌گیرند و ناالتفاتی می‌فرمایند.
 
در قضیه مجلس چون قرار است قانون اسلام وضع شود، ما نیازمند به عدالت در قانون هم هستیم. کسی که فاقد آن شرایط اولیه باشد چطور می‌تواند قانون عادلانه وضع کند فاقد الشیء لایعطی(۳) ذات نایافته از هستی‌بخش/ کی تواند که بود هستی‌بخش.
 
عدالت در منصب، عدالت در منصوب، عدالت در قانون و عدالت در اجرا. تازه کار تمام نمی‌شود. اجرا به عهده کیست؟ من و شمای کارگزار. کارگزار دولت و کارمند دولت که امروز بنام شهدای کارمند نام‌‌‌گذاری شده است و قوه اجرایی کشور در مقام اجرا است. چون ممکن است قانون عادلانه وضع شود ولی در عمل و اجرا کسی ظلم کند و قانون را نادیده بگیرد. قانون خوبی وضع شود و شورای نگهبان هم قانون را تأیید کند، ولی در عمل مجری حق را ناحق کند. لذا سرپنجه اجرا که کارگزاران و کارکنان و کارمندان دولت هستند تکلیف دارند که در مقام اجرا عادلانه عمل کنند. ما برای هرکاری نیازمند یک تشکل هستیم؛ چه امور مادی و چه معنوی. تشکلی به وجود آمده در نظام اسلامی به نام قوه مجریه و دولت. اساساً بدون قوه اجرا، امام و رهبر نمی‌توانند موفق شوند. مگر نبود امیرالمؤمنین که مظهر کامل عدل بودند. دیگر از علی علیه‌السلام که بالاتر نداریم. کسی در عدالت امیرالمؤمنین تردیدی ندارد. ولی چون در مقام اجرا بعضی از کارگزاران تخلف می‌کنند می‌بینید همه خواسته‌های حضرت محقق نمی‌شود و امام تنها می‌ماند.
 
امام علی علیه السلام چرا تنها ماندند؟
 
داستان «نُخَیله» را می‌دانید که امام دو روز پیاپی می‌رفتند در اردوگاه جنگی کنار کوفه که سه شیفت بودند و دوهزار، دوهزار حضور داشتند که امام تمرینات نظامی هم می‌دادند. نقل است که تمرینات نظامی حضرت اباالفضل را آنجا عده‌ای تماشا می‌کردند که چگونه امام فرزند خود را تعلیم می‌دهند. آن روزی که امیرالمؤمنین ضربت خوردند امام حسن علیه‌‌‌السلام در مسجد کوفه نبودند. کجا بودند؟ آن شب نوبت شیفت امام حسن علیه‌‌‌السلام در نخیله بود که باید نماز صبح را به جماعت برپا می‌کردند و با فاصله آمدند در صحن مسجد کوفه و سر امام را در دامن گرفتند. امام برای کسانی که آنجا بودند پنج شرط گذاشته بود. فرموده بودند اگر شما این پنج شرط را رعایت کنید اهل بهشت هستید. «شرطة الخمیس» که گفتند همین است. پلیس و شرطه هم از آنجا گرفته شده است. شرط شده بود. امامی با این جایگاه تنها می‌ماند. ولی‌الله‌الاعظم تنها می‌ماند. چرا؟ چون کسی که باید به موقع همراهی کند همراه نمی‌شود.
 
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: قَالَ عِیسی ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصارِی إِلی اللَّهِ قَالَ الحَوَارِیُّونَ نحْنُ أَنصارُاللَّهِ(۴) حضرت عیسی سلام‌الله علیه وقتی احساس کرد بنی‌اسرائیل دارند کافر می‌شوند فرمودند که کیست مرا در مسیر خدا یاری دهد؟ آن ۱۲ نفر که حواریون بودند نگفتند نحن انصارک الی الله، گفتند: «ما خدا را یاری می‌‌‌دهیم.» پس یکی از شروط این است که کار برای خدا باشد. یعنی تو که پیغمبر خدا هستی و در مسیر او حرکت می‌کنی خود به خود یاری می‌شوی. اخلاص جایگاهی است که در اجرا و در کنار آن عدالت باید رعایت شود.
 
کار برای خدا سه سطح دارد: اسقاط کاری، کار منصفانه و کار دلسوزانه
 
نیت صادقانه داشتن و کار برای خدا کردن سه سطح دارد. این را در فضای کارگری و کارمندی و نظامی‌گری خود بگوییم و تأکید کنیم. همه اعمال ما از سه وضعیت خارج نیست. یا اسقاط تکلیفی است یا منصفانه است یا دلسوزانه. کارمندی است سر کار آمده است. مراجعه کننده‌ای به او رجوع کرده است ساعت دو شده است می‌‌‌گوییم کار تعطیل است. من سپاه را مثال می‌زنم که به کسی برنخورد. کارمند اداره می‌گوید کار تعطیل است. این می‌شود «اسقاط تکلیفی». می‌گوید تکلیف من تا ساعت دو بوده است و ماندم حالا چون تو تا ساعت دو آمدی نمی‌توانم کاری کنم و فردا بیا. نماز خود را دقیقه ۹۰ می‌گذارم. آفتاب که غروب می‌کند آن موقع می‌‌‌خوانم که این می‌شود اسقاط تکلیفی. پزشک است کاری ندارد که این دارو پیدا می‌شود یا نمی‌شود. نسخه را به مریض می‌دهد و می‌گوید خودش می‌داند. این می‌شود اسقاط تکلیفی. یا مثلاً شما با یکی ساعت دو بعدازظهر در مزار شهدا قرار دارید. می‌آیید اینجا می‌بینید رفیقت نیامده می‌روی دنبال کارت. می‌گویی ساعت دو آمدم و نیامدی. رأس ساعت دو محل را ترک می‌کنی. این یک برخورد که حداقل و کف قضیه است. در زمان جنگ یک عده کارمندها بودند که می‌گفتند اینجا هم سنگر است و توجیهی داشتند که آنجا بمانند. ای‌کاش ما اسقاط تکلیفی‌ها را هم خوب انجام بدهیم.
 
برخورد دوم که به آن منصفانه و وجدان کاری می‌گویند. برخورد منصفانه این است که دکتر بگوید این دارو فقط فلان داروخانه پیدا می‌شود. شما فقط برو آنجا تهیه کن. منصفانه در نماز این است که من بگویم خدایی داریم و یک طلب و خاک‌ساری باید داشته باشیم و این همه به ما احسان کرده است و براساس آن عبادات خود را انجام می‌دهم. برخورد منصفانه در روابط اداری یک کارمند این است که ایرادی ندارد این آقا ۵ دقیقه دیر کرده است من نیم ساعت اضافه‌تر کارهای او را پیگیری می‌کنم. سرویس هم اگر رفت ایرادی ندارد با تاکسی می‌روم. این می‌شود برخورد منصفانه. در قراری که شما دارید در برخورد منصفانه قراری که با دوست خود دارید و نیامد اضافه‌تر می‌ایستید تا او بیاید.
 
اما برخورد دلسوزانه کلاس کار خیلی بالاتر از این حرف‌ها دارد. آن برای اولیاء و انبیاء است. اگر کسی این‌گونه عمل کرد کار بزرگی کرده است. سر قرار نگران می‌شوی در به در دنبالش هستی. پیگیری می‌کنی که اتفاقی برای او نیفتاده باشد. در برخورد دلسوزانه می‌ایستی در اداره و کار را تا آخر انجام می‌دهی و نامه او را تایپ می‌کنی و کارهای او را انجام می‌دهی و به آقای مدیر می‌دهی امضاء کند و تا کار انجام نشود آن را رها نمی‌کنی. اگر غریبه باشد جایی برای اسکان او مشخص می‌کنی. این خیلی سنگین است. منصفانه این است که دلت حداقل برای خودت می‌سوزد. برخورد دلسوزانه دکتر این است که می‌‌‌گوید خانه‌ات کجاست و دکتر به عیادت او می‌رود. این کار سختی است و برای انبیاء است. همان تعبیری که امیرالمؤمنین درباره پیامبر دارد وقتی که ایشان را توصیف می‌کنند می‌فرمایند طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ(۵) پیامبر مانند یک پزشک دوره‌گردی بود که خود به سراغ بیماران اعتقادی و روحی می‌رفت. کسانی که لنگ می‌زدند خود پیامبر به سراغ آنها می‌رفت و مرهمی می‌گذاشت و درمان می‌کرد. از موضع یک طبیب دلسوز برخورد می‌کردند. شهدای ما جز دلسوزی برای امت اسلام هیچ چیزی آنها را وارد به دادن جان نکرد. امروز تجلیل از شهدا تجلیل از والاترین خصال بشری است و یکی از بالاترین خصال بشری این است که انسان دلسوز امت و مردم باشد و این جایگاه بسیار رفیعی است.
 
عظمت شهید رجایی و باهنر به خاطر اخلاص آنها بود
 
اگر رجایی و باهنر اینقدر عظمت دارند نه فقط به خاطر اینکه جزغاله شدند و جسم پاک و مطهرشان ذغال شد. اگر چه این هم فضیلت دارد و کرامات اینها را کسی منکر نیست. اما اخلاص اینها را نباید نادیده گرفت. اخلاص در این حد که هیچ مزد و پاداشی برای خود نمی‌خواستند. نه‌تنها پاداش نمی‌خواستند، خود را هم بدهکار می‌دیدند. نه‌تنها خود را بدهکار می‌دیدند بلکه همه چیز را در پرتو نور توفیق الهی می‌‌‌دیدند. می‌گفتند هرچیزی هست، خدا داده است. این که خداوند توفیق داده است جبهه بیاییم و کاری بکنیم. همه را از توفیقات الهی می‌دانستند.
 
خاطره آزادسازی سوسنگرد و خیانت بنی صدر
 
مطلبی را یادم نمی‌رود. یک‌بار نقل شده است و شاید کمتر شنیده باشید. در عملیات آزادسازی سوسنگرد بنی‌‌‌صدر ملعون مخالف بود. مقام معظم رهبری و شهید چمران از طریق داماد حضرت امام مرحوم آقای اشراقی نامه‌ای را به امام رساندند که گفتند تیپ دزفول که برای ارتش است باید آزاد شود و به کمک نیروهای سپاه و ارتش بیاید تا بتوانند عملیات کنند. امام موافقت کردند و بنی‌صدر دور خورد. از طرف امام به ارتش دستور داده شد که آن تیپ بیاید و عملیات کند. فرمانده عملیات تا یکی دو سال پیش در قید حیات بود. سال گذشته شنیدم که مرحوم شد. یک بار که در بنیاد حفظ آثار بودم مراسمی گذاشتیم و ایشان را آوردیم و از او تقدیر شد. سرهنگی بود. ایشان مشارکت کرد. عملیات انجام شد و پیروز شد، ساعت دو اخبار اعلام کرد عملیات آزادسازی سوسنگرد با فرماندهی فرمانده کل قوا جناب آقای دکتر ابوالحسن بنی‌صدر انجام شد. بنی‌صدری که نقشی نداشت و اخلال هم ایجاد کرده بود. اخبار است دیگر. اعلام کرد. بعد یک رزمنده بسیجی رفت خدمت شهید چمران گفت: «آقای دکتر! این چه وضعی است؟» شهید چمران گفت: «چه شده است؟» گفت: «شنیدید فلان اخبار اینطور اعلام کرد؟» گفت: «بله» گفت: «چرا باید اینطوری باشد و بنی‌صدر چه‌ کار کرده است؟» چمران تأملی کرد و به او گفت: «برادر رزمنده شما برای کی به جبهه آمدی؟» گفت: «معلوم است برای خدا.» چمران در جواب گفت: «خدا می‌داند چه کسی سوسنگرد را آزاد کرد.» اگر واقعاً برای خدا کار انجام دادیم خدا می‌داند. این هیاهو و سر و صدا برای چیست؟ 
 
خاطره‌ای دیگر در همین عملیات بگویم. مقام معظم رهبری که خداوند ایشان را حفظ فرمایند به اتفاق امیر سلیمی که آن موقع مشاور ایشان بودند و محافظین و راننده، سوار یک آهو بودند و می‌رفتند. تازه خط سوسنگرد شکسته شده بود، ولی از سمت چپ جاده‌ای که به سمت سوسنگرد می‌رفت دشمن آتش می‌ریخت. خمپاره و آرپی‌جی می‌زدند. آقا جلو نشسته بودند. راننده هم که رانندگی می‌کرد. امیر سلیمی هم پشت نشسته بود. یک‌باره خمپاره‌ای آمد و خورد به سمت راست جاده و به یک بشکه بزرگ سوخت اصابت کرد و این بشکه منفجر شد و آتش گرفت. اینها هم با سرعت می‌رفتند. طبیعی است وقتی انفجاری رخ می‌دهد یک لحظه راننده باید سرعت را کم کند. یک لحظه برمی‌گردد که ببیند چه اتفاقی افتاد در کمتر از یک ثانیه به همین میزان که یک لحظه سرعت کم می‌شود مماس با این سپر ماشین یک آرپی‌جی به تل خاکی که آن طرف بوده است برخورد می‌کند. یعنی اگر این توقف نمی‌شد، این میزان سکته ایجاد نمی‌شد، گلوله آرپی‌جی وسط ماشین اصابت می‌کرد و همه را به شهادت می‌رساند که بعد آقا فرمودند: «عجب. مثل اینکه قرار است اتفاقاتی در آینده بیفتد که ما زنده ماندیم.» بله. خدای متعال ایشان را ذخیره و حفظ کرد. عجب اینکه در ششم تیر که ایشان جانباز می‌شوند و در حادثه هفتم تیر حضور پیدا نمی‌کنند و در آنجا به شهادت نمی‌رسند که خداوند در چنین روزی این نعمت را برای ما حفظ کند. اینها از عجایب و حکمت‌های پروردگار است.
 
ماجرای تشییع جنازه کشمیری 
 
سال ۶۰ را بزرگ‌ترها یادشان است. جریان نفاق و انفجارها را یادتان است. صبح روز هشتم شهریور در آن موقع مسئول ستاد ایثارگران سپاه بودم. از شش ماه اول جنگ جانشین بودم. از اول فروردین ۶۰ مسئول ایثارگران بودم تا آتش‌بس. بعد هم خداوند توفیق داد که خادم شهدا باشم. در صبح روز شهید کلاهدوز که آن موقع جانشین سپاه بود به من گفت: «امروز جلسه شورای تأمین کشور در نخست‌وزیری داریم و یک آماری از ترورها به من بده.» آن روز این امکانات کامپیوتری در اختیار ما نبود. کارها را دستی انجام می‌دادیم. آمار جامعی در کل کشور که توسط منافقین و گروهک‌های چپ و ... تهیه کردم و خیلی قشنگ و به صورت رنگی به ایشان ارائه دادم. آن جلسه همان جلسه‌ای بود که در ساعت سه بعدازظهر به انفجار کشیده شد. خدا کشمیری را لعنت کند که در سیستم امنیتی کشور یعنی حساس‌‌‌ترین جا نفوذ کرده بود. می‌گفتند کشمیری صورت خود را هر روز با صابون می‌شست که برق بیفتد و چهره خود را نورانی می‌کرد که رجایی و باهنر را گول بزند. می‌گفتند رجایی و باهنر هیچ‌جا با هم اختلاف نظر نداشتند فقط سر یک قضیه. رجایی می‌گفت کشمیری باید با من کار کند، باهنر می‌گفت باید با من کار کند. هر دوی این عزیزان نسبت به این آدم خوشبین بودند. این ملعون نفوذ کرده بود. بمب را در قالب کیف سامسونت در جلسه برده بود. شهید کلاهدوز بعد از عملیات ثامن‌الائمه در حادثه هواپیمای c-۱۳۰  به اتفاق شهید نامجو، فکوری و جهان‌آرا شهید شد. آنجا شهید نشد. سردار وحیدی وزیر دفاع سابق آن روز در آن جلسه بود. من ایشان را با آن روز با صورت سیاه و به هم ریخته دیدم. ایشان در آن جلسه به عنوان مسئول اطلاعات سپاه شرکت کرده بود. منتهی اینها در جلوی در نشسته بودند. یعنی انتهای سالنی که بود شهید رجایی و باهنر بودند. کشمیری دقیقاً بمب را زیر پای اینها گذاشته بود. کلاهدوز و بقیه بیرون بودند که موج انفجار با صندلی اینها را به بیرون پرت می‌کند. این در باز می‌‌‌شود و اینها به بیرون پرت می‌شوند. خداوند شهید دستجردی را رحمت کند که یک هفته ۱۰ روز پس از این حادثه در ماجرای شهادت شهید قدوسی بر اثر جراحات شدید به شهادت رسید. آنجا بود. آقای کلاهدوز و وحیدی به بیرون پرت می‌شوند اما شهید رجایی و باهنر هر دو جزغاله شده بودند. وقتی پیکر اینها را می‌‌‌خواستیم تشییع کنیم یک آدم آرسن لوپن و قالتاقی آنجا بود که آمده بود در معراج‌الشهداء و گفته بود یک تابوت برای شهید کشمیری بدهید. گفته بودند کشمیری که آنجا نبود. گفت نه جنازه او در بیمارستانی است. بچه‌‌‌ها تابوت ندادند. گفتند نه! جنازه را باید اینجا بیاورید. بعد این فرد که از هم‌دستان منافقین بود رفته بود تابوتی را از بهشت زهرا گرفته بود. چون شهدای جنگ تشییع می‌شدند، بعضاً تابوت‌ها همان‌طور روی زمین می‌ماند. رفته بود آنجا و تابوتی آورد و درون آن سنگ و چوب گذاشته بود که سنگینش کند و پرچمی هم به آن زده بود در تشییع جنازه آورده بود. خدا رحمت کند مرحوم وزیر شعار را که در وصف کشمیری هم شعار می‌‌‌داد. در آن مقطع دشمن با نفوذی که کرد آن ضربه را زد.
 
نبش قبر شهید رجایی و شناسایی وی با نورانیت چهره
 
حالا شناسایی پیکر شهید. هر دو جزغاله شده بودند. هر دو ذغال. آقای هادی غفاری که آن موقع تحرکاتی هم داشت آمد. بچه‌‌‌ها به او گفتند حاج‌آقا ما چکار کنیم. نمی‌دانیم رجایی کدام است، باهنر کدام است. ایشان به خانم شهید رجایی زنگ زد گفته بود آیا مشخصه‌ای دارد. گفت: بله دندان پلاتینی در دهانش است. نگاه کردند دیدند بله یکی از این شهدا دندان پلاتینی دارد. مشخص شد کدام رجایی است. بعد شهید رجایی و باهنر را باشکوه تشییع کردند. ما این مشکل را در جریان هفتم تیر هم داشتیم. چون شخصاً سر پیکر شهید قندی وزیر پست و تلگراف بودم. ولی کل شهدا را تشییع کردیم. شهید بهشتی را روز تشییع نتوانستیم دفن کنیم تا غروب که پیکر را به پاسگاه کهریزک بردیم و زمانی نگه داشتیم تا خلوت‌تر شود. خلوت‌تر نشد. بردیم در سردخانه. در همین کامیون‌های ۹۱۱ گذاشتیم و به سپاه تهران بردیم. فردای آن روز ساعت ۸ صبح دفن کردیم. یعنی بهشتی به علت فشار جمعیت آن روز دفن نشد. رجایی و باهنر هم همین داستان پیش آمد. بچه‌ها شهدا را به کهریزک بردند. تا غروب کشید. دم مغرب آمدند که دفن کنند، این جمعیت که معلوم نبود کجا بودند مثل مور و ملخ ریختند. بهشت زهرا مثل آن موقع نبود. ولی به هرحال درخت بود و یک‌سری ابنیه هم بود. جمعیت دو باره آمدند و کار را دو باره از مسئولین تدفین خارج کردند. یعنی این دو پیکر افتاد دست مردم و مردم خودشان کار را در دست گرفتند. یکی از مشکلات همین است. بعضی اوقات عشق‌اللهی هم بر حزب‌اللهی هم غلبه می‌‌‌کنند. بعضی که شور زیادی دارند به آنها عشق‌اللهی می‌گوییم. بردند و خودشان دفن کردند. برادر عزیزی به نام آقای تاجیک که الان هم در قید حیات هستند مسئول تدفین عزیزان بود. جزو گروه دستمال قرمزی بود که رفته بودند پاوه و از صد و چند نفر سه نفر برگشتند. یکی از آنها ایشان بوده است. جوان تنومند و قوی‌هیکلی بود. ایشان می‌گوید از دستم خارج شد و من نتوانستم این شهدا تدفین کنم. مردم این شهدا را بردند تدفین کردند و معلوم نشد که کدام رجایی است و کدام باهنر. این خاطره اولین بار است که می‌گویم و جایی گفته نشده است. لذا نویسنده و خبرنگار دقیق اینها را منتقل کنند و تحریف نشود. می‌گفت من از مردم سئوال کردم کدام رجایی بوده است؟ گفتند ما نمی‌دانیم. ما دفن کردیم. می‌گفت نگاه نکردم به اینکه نبش قبر شهید حرام است و ما مجاز نیستیم قبر را باز کنیم. یک اجتهاد کرد. برادر پاسداری بود که حق اجتهاد داشت. خدا رحمت کند شهید محلاتی را به بچه‌های سپاه می‌گفت شما مجتهد هستید. می‌گفت خدمت امام که می‌روم به امام می‌‌‌گویم من که نماینده شما در سپاه هستم به خاطر این است که این مجتهدها را مقلد کنم. تعبیر مرحوم شهید محلاتی بود. می‌گفت من اجتهاد کردم و قبر را باز می‌کنیم. هوا هم تاریک شده بود. گفت بروید چراغ قوه بیاورید تا من چک کنم که کدام یک دندان پلاتینی دارند. می‌گفت در این فاصله‌ای که طرف رفت پای ماشین که چراغ قوه را بیاورد من قبر را باز کردم دیدم که چهره شهید رجایی مثل مهتابی تلألؤ دارد و تمام قبر روشن است. اولین قبری که باز کردم دیدم خود رجایی است. دندان او مشخص است. صدا زدم و گفتم نمی‌خواهد. شناسایی شد. این رجایی است و آن هم حتماً باهنر است. این جایگاه را دارند. این سوختن بود تا ما را روشن کنند و به ما بصیرت دهند و این درس‌‌‌های عبور از بحران امروز هم کارساز است.
 
خدا نکند ملتی غرور برش دارد و از مواضع و حساسیت‌های تاریخی غافل شود
 
برادران و خواهران! نه فقط امروز برای جامعه ما بلکه برای همه مردم مسلمان منطقه این شهدا راه را نشان می‌‌‌دهند. همین الان عراق با مسائلی مواجه است که شما می‌دانید دشمن چه می‌کند. دنبال ساقط کردن حکومت شیعی در عراق است. حکومت منبعث از آرای مردم است و البته در عراق مردم مطالباتی دارند و خواسته‌هایی دارند بسیاری از اینها به حق است. آن در جایگاه خودش باید بررسی شود. مقام معظم رهبری به نوری المالکی فرمودند که نهضت خدمات‌رسانی به مردم عراق را در دستور کار قرار دهید. حتی من در یک مقطع به سردار جعفری پیشنهاد داده بودم که حاضرم این تجربیات جهاد سازندگی را به عراق منتقل کنیم که سردار جعفری هم استقبال کرد که موانعی پیش آمد که من از بیان آن چشم‌پوشی می‌کنم. غرض این تجربیات عبور از بحران را آنها هم باید داشته باشند. بصیرت را هم باید داشته باشند. الان دشمن چه کار می‌کند؟ همین چند روز پیش در تبلیغات گفتند که عمامه‌ها را از سر آخوندها به پایین بکشید. چون از روحانیت و مراجعیت شیعی ضربه خوردند. به خاطر همین فتوای جهاد و بسیج مردمی در مقابل داعش. این پشت صحنه را باید دید. دید که دشمن چگونه نفوذ کرده است. دشمن می‌خواهد چطور ضربه بزند و چطور تفرق در جامعه عراق ایجاد کند. اینها تجربیات ما است. مگر ما این مصائب را نداشتیم؟ داستان بنی‌صدر و منافقین را مگر نداشتیم. اینها واقعیت‌‌‌هایی است که امروز باید در عراق به عنوان تجربه گران‌سنگ خود را نشان دهد. این بصیرت و این همه تأکید برای این است. دغدغه‌ای که مقام معظم رهبری دارند و فرمودند قضیه نفوذ و رخنه این است. ما نظامی‌ها نفوذ و رخنه را به دو دسته تقسیم می‌کنیم. می‌گوییم نفوذ آگاهانه و نفوذ غیرآگاهانه. نفوذ آگاهانه یعنی چه؟ منظورم از نفوذ دشمن است. یعنی ما پذیرفتیم و نسبت به نفوذ دشمن آگاه هستیم یا ناآگاه هستیم. نفوذ آگاهانه یعنی ما می‌پذیریم دشمن رخنه کند. ما در صحنه عملیات بعضی وقت‌ها می‌پذیریم که دشمن رخنه کند. در یک شیار و معبر و دهلیزی اجازه می‌دهیم به دشمن که جلو بیاید و بعد هم او را قیچی می‌کنیم و عقبه آن را می‌‌‌بندیم و همه هستی او را از بین می‌بریم. همان کاری که در مرصاد شد. در تنگه مرصاد اینها گیر افتادند. از پاتاق آمدند به سمت اسلام آباد و کرند و به چهارزبر و مرصاد رسیدند. گیر افتادند و همه تار و مار شدند. ما پذیرفتیم در مذاکره با آمریکا طبق تعبیر آقا نرمش قهرمانانه انجام دهیم. یعنی اجازه دادیم که آمریکا جلو بیاید که حرف‌شان چیست. بعضی فکر کردند که دشمن در حال نفوذ است. بله. به ظاهر دشمن می‌خواست با ما ارتباط برقرار کند و اطلاعات را بگیرد و خیلی چیزهای دیگر. این آگاهی یافتن بر اغراض پنهان آنها بود. چیزهایی که از اول هم برای رهبری نظام مشخص بود. اما یک عده‌ای بودند که باور نداشتند و باید برای اینها ثابت می‌شد که اغراض باطنی آمریکا چیست و آمریکا چگونه در این کشور طمع کرده است و کجا را هدف‌گیری کرده است. این نفوذ به این معنا است. اما نفوذ ناآگاهانه این است که ما نفهمیم از کجا می‌خوریم و این براساس غفلت و غرور است. سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور(۶). نعوذاً بالله کسی شراب بخورد بعد از ساعاتی افاقه پیدا می‌کند. اما خدا نکند ملتی غرور برش دارد و از مواضع و حساسیت‌های تاریخی غافل شود.
 
در شورای ده هم سعی می شود آدم واجد الشرایط انتخاب شود چه برسد به مجلس خبرگان و شورای اسلامی
 
انتخابات در پیش است. باید مراقبت شود و جلوی نفوذ افراد غیرصالح باید گرفته شود. غیرصالح هم که می‌‌‌گوییم الزاماً بحث اخلاقی نیست. بحث تخصص است. مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان شوخی‌بردار نیست. شما در شورای ده هم که می‌آیید سعی می‌کنید آدم صالحی که واجد همه شرایط باشد انتخاب کنید. لذا احراز شرایط از لوازم کار است و باید باشد و نظارت باید باشد. این برای این است که ایادی آمریکا نفوذ نکنند.
 
در منطقه به دنبال نفوذ معنوی هستیم
 
البته ما در منطقه به دنبال نفوذ معنوی هستیم. همه این شهدای شما امروز اثری که باید بگذارند گذاشتند. چندی پیش در نماز جمعه نشوه صحبت می‌کردم. نشوه در بصره عراق است. دیدم که چطور تأثیرات انقلاب اسلامی در این مردم چگونه است. همه افرادی که در عراق شهید شدند دو روز گذشته عراق بودم و از فاو و بصره و نشوه و القرنه تا الاماره رفتم. همه جا تمثال شهدای عراق که نصب شده است تصویر مقام معظم رهبری و حضرت امام بالای عکس شهدای خودشان قرار دادند. آیا این نفوذ معنوی جمهوری اسلامی است یا خیر؟ پدر دو شهید که فرزند خود را به نشوه آورد اول خدمت آیت‌الله سیستانی برد و گفت فرزندان من شهید شدند؟ آیت‌الله سیستانی فرمود که بله لایغسل و لا یکفن. غسل و کفن ندارد و شهید معرکه هستند. مردم آمدند که به اینها تسلیت بگویند، ایشان گفت: نه! شما باید به من تبریک بگویید. این همان فرمایش خانواده شهدای ماست که می‌گفتند به ما تبریک بگویید. این پیام‌ها منتقل شده است. هر روز این نفوذ را می‌بینید.
 
ماجرای تراکتوری که قبل از برخورد با پیکر شهید از حرکت باز ایستاد
 
جدیدترین خاطره تفحص را برای شما بگویم. به قول بچه‌ها هنوز تنوری است. هنوز پیکر این شهید را نیاوردیم. چند روز پیش کشاورزی در منطقه القرنه منطقه عملیاتی بدر در زمین کشاورزی داشت با تراکتور نو کشت می‌کرد. تراکتور داشته می‌رفته و یک‌دفعه از حرکت باز می‌ایستد. هر کاری می‌کند می‌بیند روشن نمی‌‌‌شود. پایین می‌آید و یک گشتی دور و بر تراکتور می‌زند و فاصله می‌گیرد و به جلوتر می‌رود. می‌بیند بخشی از پیکر شهید عزیزی از زیر خاک بیرون زده است. می‌آید استخوان‌ها و آثار این شهید را جمع می‌کند و گوشه‌ای قرار می‌دهد. بچه‌های ما را خبر می‌کند. مشخصاتی هم ظاهراً داشت. می‌آید سراغ تراکتور و تراکتور را روشن می‌کند.
 
ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
 
این کشاورز من را یاد کشاورز دیگر انداخت که در زمین خود کار می‌کرد. منتهی با بیل دستی. جوانی بود. نصرانی بود. نامش وهب است. در تاریخ نقل کردند. دید کاروانی در حال عبور است. پیشاپیش کاروان چهره‌ای است ملکوتی و می‌درخشد. همان‌طور نگاه کرد به این چهره ملکوتی. پشت سر خود را همین‌طور که نگاه می‌‌‌کرد یک وقت دید که این سوار که پیشاپیش این کاروان است برگشته و به او نگاه کرده است. نگاه‌ها به هم دوخته شد. سوار از اسب پیاده شد و جلو آمد. آغوش خود را باز کرد. این جوان جلو رفت و او را در آغوش گرفت. عرض کرد شما که هستید؟ فرمود: من حسین بن علی فرزند فاطمه زهرا هستم. اینجا نفوذ معنوی حسین بن علی باعث شد که این جوان نصرانی و همسرش مسلمان شوند و بعد همان داستانی که می‌دانید که در روز عاشورا چه شد و چه کرد. که وقتی آن زن عمود خیمه را برداشت که برود بجنگد امام حسین فرمودند که برگرد، جهاد بر زن واجب نیست. و آن زن هم رو به سپاه دشمن کرد و گفت «مگر نشنیدید صدای مظلومیت پسر پیامبر را.» اینجا سئوالی در ذهن من پیش آمد که اینجا تراکتور از کار افتاد و بر پیکر شهید نرفت. اما چه شد که اسب‌هایی که نعل تازه زده بودند، بر پیکر عزیز زهرا تاختند و آن جسم مطهر را خرد کردند.
 
و صلی الله علیک یا اباعبدالله.

--------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
(۱) سوره اعراف، آیه ۴۳.
(۲) حدیثی از امام رضا علیه‌السلام. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص: ۲۰۰
(۳) ضرب‌المثل عربی.
(۴) سوره صف، آیه ۱۴.
(۵) نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۸.
(۶) حدیثی از امام علی علیه‌السلام. میزان الحکمه، ج۷، ص۲۶۱.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۴
کانون بسیج فرهنگیان ناحیه 4 قم


کد کج شدن تصاوير