هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ
الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ
آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ
إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست
خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری
بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را
(از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با
آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.
از
قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی،
دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
قُلْ
لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ
ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا
بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان
ایشان اصلح است.
وَ
إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ
أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛ و هرگاه از زنان رسول متاعی
میطلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دلهای شما و آنها پاک و
پاکیزه بماند بهتر است.
وَ
الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ
عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ
بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ؛و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند و امید ازدواج و
نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند، نزد
نامحرمان جامههای خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیشتر
گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.
یا
أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ
الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى
أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ای
پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای
خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از
تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق
خلق، آمرزنده و مهربان است.
چون
نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر
به فساد میشود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به
مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام
کرده است؛ چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است:
حُرّم
النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من
تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا
یجمل؛نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت
حرام شده است که نگاه، مردان را برمیانگیزد و آنان را به فساد فرا
میخواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته.
از
مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده میشود که هدف و فلسفهی وجوب حجاب
اسلامی، ایجاد تزکیهی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و
ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد است.
منابع:
سورهی نور (24)، آیهی 30.
سورهی احزاب (33)، آیهی 53.
سورهی نور (24)، آیهی 60.
سورهی احزاب (33)، آیهی 59.
مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 34.
جناب لقمان به حدی محبوب خدا و
مکتب رسول الله(ص) است که سوره ای از قرآن کریم به نام اوست و بندگان
برگزیده ی خداوند حکمت هایی از او نقل کرده اند او انسانی امین و بسیار
اهل تفکر بود .به او گفته شد آیا مقام قضاوت و داوری در میان مردم را می
پذیری؟ فرمودند اگر دستوری است از طرف خداوند چاره ای جز پذیرش ندارم
انشاالله او کمکم خواهد کرد و اگر پذیرش این مقام اختیاری است هرگز قبول
نمی کنم چون عافیت را برخطراتی که این پست و مقام دارد برتری می دهم! اگر
در دنیا سر به زیر باشم ولی در آخرت سربالا باشم بهتر از این است در دنیا
سربالا ولی در آخرت سر به زیر باشم.
در عصرما به برکت خون شهدا و
ایثار ایثارگران و استقامت مردم و رهبری خردمندانه و مومنانه امام
خمینی«ره» و نایب مجاهدش مقام معظم رهبری نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت.هر
چند از عمر این نظام مقدس دهها سال می گذرد ولی همچنان مصداقی است برای
فرموده ی استاد قرائتی که :«شعار میدادیم نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی
و اکنون نه شرقی هستیم و نه غربی و با آن جمهوری اسلامی نیز فاصله داریم»
به
یقین درصد بالایی ازاین فاصله که گاه باعث تب دار شدن نظام و آزرده
خاطرشدن توده هایی مردم میشود به خاطر کاردار شدن نا اهلان است.مقام دار
شدن نا اهلان هرچند اندک هم باشد زیبنده ی نظام مقدسی چون جمهوری اسلامی
ایران نیست از اینرو علاوه بر انتخاب افراد اصلح و رهنمودهای فرمانده کل
قوا ، نظارت و درصحنه بودن مردم انقلابی و نهادها و دستگاههای نظارتی امری
ضروری است .این نهادها باید در دفع و طرد نا اهلان (بدون در نظر گرفتن
مسائل باندی و جناحی)مجاهدانه و خستگی ناپذیر عمل کنند.
امام على(ع) در نامه اى به یکی از فرماندارنش نوشته اند:
«وَإِنَّ
عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَلکِنَّهُ فى عُنُقِکَ أَمانَةٌ ؛ پست و
مقامى که به دست تو افتاده شکارى در چنگال تو نیست؛ بلکه، امانتى است که بر
گردنت سنگینى مى کند!» و چون شخصی از حضرت پیامبر(ص) پستی را طلب کرد و
گفت: «اَلاتَسْتَعْمِلنُى؛ آیا یکى از پستهاى مهم را به من واگذار نمى
کنى؟!»
پیامبر(ص) دست بر شانه او زد و فرمود:«أِنَّکَ ضَعیفٌ،
وَإِنَّها أَمانَةٌ (وَ الاَْمانِةُ ثَقیلةٌ) وَإِنَّها یَوْمَ الْقِیامَةِ
خِزْىٌ وَنَدامَةٌ، إِلاّ مَنْ أَخْذَها بِحَقِّها وَأَدَّى الَّذى
عَلَیْهِ فیهآ! ؛
تو ضعیف هستى، و این پستها امانت است (و امانت
الهى سنگین است) و روز قیامت مایه رسوائى و پشیمانى مى گردد، مگر کسى که آن
را به حق بگیرد، و وظیفه خود را درباره آن ادا کند!»
پیغمبر گرامى
اسلام(ص) به تمام امرا و فرماندهان شدیداً هشدار داده است: «اایُما وال
وَلِىَ الاَْمْرَ مِنْ بَعْدى اُقیمَ عَلى حَدِّ الصِّراطِ وَنَشَرَتِ
الْمَلائِکَةُ صَحیفَتَهُ فَإِنْ کانَ عادِلاً أَنْجاهُ اللّهُ بِعَدْلِهِ
وَإِنْ کانَ جائِراً إِنْتَفَضَ بِهِ الصِّراطُ حَتّى تَتَزایَلَ
مَفاصِلُهُ ثُمَّ یَهْوى إِلَى النّارِ؛
هر کس بعد از من ولایت و
منصبى را بپذیرد، روز قیامت او را در کنار صراط نگه مى دارند؛ و فرشتگان
نامه اعمال او را مى گشایند، اگر عادل بوده خدا او را به برکت عدالتش نجات
مى دهد، و اگر جائر و ظالم بوده، صراط آنچنان فشارى بر او وارد مى کند که
تمام مفاصلش از هم جدا مى شود سپس در آتش سرنگون مى گردد!
در جمهوری
اسلامی هر چند بسیاری از کارگزاران و کارمندان نظام امین هستند و بیت
المال را طعمه ی شخصی نمی دانند اما برخی ها نیز وجود دارند که برای تصرف
کمترین مقامی از خط قرمزها عبور می کنند و به چهره ی بیت المال و مسولیت ها
با دید طعمه نگاه می کنند.این گروه از افراد به پستی که می رسند
خویشاوندسالاری و باندبازی را جایگزین شایسته سالاری می کنند.و دریک کلمه
به این امانت الهی خیانت می کنند.
درد آور تر از همه این که بسیاری
از افراد در چنین مواردی به امر به معروف و نهی از منکر روی نمی آورند.این
در حالی است که نظام مقدس تاریخ انقضایی چند ساله ندارد تا نسبت به خادم و
خائن بودن برخی از مدیران و کارمندان آن بیخیال باشیم.
به یقین
اگر همه ی کارگزاران و کارمندان نظام در فکر خدمت به خلق باشند و مسولیت
ها را امانت بدانند نه طعمه ،و بادیدی الهی مسولیت پذیر شوند،کوخ نشینان
جامعه با دلی آرام و قلبی مطمئن به ادارات مراجعه میکنند.پارتی بازی و
فسادها میمیرند،رانتها شکل نمیگیرند و امیر خسرویهای جدید متولد
نمیشوند.
شیخ انصارى ، برادرى داشته است به نام شیخ منصور، که از
دانشمندان بزرگ و گرامى بوده است ، ولى بسى تنگدست و فقیر. روزى ، مادر شیخ
، به حالش رقت کرد و به برادر بزرگ ترش ، شیخ انصارى ، که در آن هنگام ،
مرجع یگانه شیعه بود، گله کرد و زبان به اعتراض گشوده و گفت : تو مى دانى
که بردارت ، منصور، با این عائله سنگین ، در شدت فقر به سر مى برد و ماهانه
اى که به او مى دهى ، احتیاجات او را رفع نمى کند، در صورتى که این همه
اموال ، در دست تو است و مى توانى به او بیش از دیگران کمک کنى !
شیخ
کلید اتاقى را که وجوه شرعى در آن بود تحویل مادر داد و با لحنى مودبانه و
خاضعانه ، گفت : مادر!بیا این کلید را بگیر و هر چه پول براى منصور مى
خواهى بردار، به شرط این که در برابر آن ، من مسئولیتى نداشته باشم
مادرم
!اگر پاسخى براى فرداى قیامت دارى ، هر چه مى خواهى انجام ده ، ولى بدان
که حسابى در پیش است بس دقیق و سخت و هولناک و بدون کم ترین مسامحه !.
مادر
شیخ چون این را شنید، از خوف خداوند لرزه بر اندامش افتاد و از گفته خویش
توبه کرد و در حالى که کلید را به فرزند تقدیم مى کرد، از او پوزش طلبید و
مستمندى منصور را به فراموشى سپرد.
پیغمبر اکرم(ص) مى فرماید:«إِذا
ضُیِّعَتِ الاَْمانَةُ إِنْتَظِرِ السّاعَةَ قیلَ یا رَسُولَ اللّهِ وَما
أَضاعَتْها؟ قالَ: إِذا أَسْدِىَ الاَْمْرُ إِلى غَیْرِ أَهْلِهِ
فَانْتَظِرِ السّاعَةَ:
هنگامى که امانت ضایع گردد منتظر پایان جهان
باش! عرض کردند: اى رسول خدا! منظور از ضایع کردن امانت چیست؟ فرمود:
هنگامى که کارها به دست غیر اهلش سپرده شود،منتظر پایان جهان باش!»
اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ فَأَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ إِنْ کَانَ بَقِیَ عَلَیَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفِرْهُ لِی أَوْ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی عَلَیْهِ أَوْ تُقَایِسَنِی بِهِ أَنْ لا یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ أَوْ یَتَصَرَّمَ هَذَا الشَّهْرُ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَهُ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بِمَحَامِدِکَ کُلِّهَا أَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا مَا قُلْتَ لِنَفْسِکَ مِنْهَا وَ مَا قَالَ الْخَلائِقُ الْحَامِدُونَ الْمُجْتَهِدُونَ الْمَعْدُودُونَ [الْمُعَدِّدُونَ] الْمُوَفِّرُونَ [الْمُؤْثِرُونَ] ذِکْرَکَ وَ الشُّکْرَ لَکَ الَّذِینَ أَعَنْتَهُمْ عَلَى أَدَاءِ حَقِّکَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ مِنَ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَصْنَافِ النَّاطِقِینَ وَ الْمُسَبِّحِینَ لَکَ مِنْ جَمِیعِ الْعَالَمِینَ،
خدایا تو در کتاب فرو فرستاده ات فرمود:«ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده»،و این است ماه رمضان که گذشت،به جلوه کریمت،و کلمات کاملت،از تو مى خواهم،اگر بر من گناهى باقى مانده،که نیامرزیده اى،یا مى خواهى بر آن عذابم کنى،یا به آن مرا بسنجى،اینکه سپیده امشب طلوع نکند،یا این ماه بگذرد، مگر اینکه آن گناه را از من آمرزیده باشى،اى مهربانترین مهربانان،خدایا تو را ستایش به همه ستایشهایت آغاز و انجام آن،چه آن ستایشهایى که براى خود گفتى،و چه آنچه آفریدگان ستایش کننده و کوشنده و شمارنده و فراوان بجا آورنده ذکر و سپاست گفته اند،آنانکه بر اداى حقّت،یارى شان نمودى،از گروههاى آفریدگانت:از فرشتگان مقرّب،و پیامبران،و رسولان،و طبقات گویندگان،و تسبیح کنندگان حضرتت،از همه جهانیان.
عَلَى أَنَّکَ بَلَّغْتَنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ عَلَیْنَا مِنْ نِعَمِکَ وَ عِنْدَنَا مِنْ قِسَمِکَ وَ إِحْسَانِکَ وَ تَظَاهُرِ امْتِنَانِکَ فَبِذَلِکَ لَکَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ الْخَالِدِ الدَّائِمِ الرَّاکِدِ الْمُخَلَّدِ السَّرْمَدِ الَّذِی لا یَنْفَدُ طُولَ الْأَبَدِ جَلَّ ثَنَاؤُکَ أَعَنْتَنَا عَلَیْهِ حَتَّى قَضَیْتَ عَنَّا صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ مِنْ صَلاةٍ وَ مَا کَانَ مِنَّا فِیهِ مِنْ بِرٍّ أَوْ شُکْرٍ أَوْ ذِکْرٍ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ وَ تَجَاوُزِکَ وَ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ وَ غُفْرَانِکَ وَ حَقِیقَةِ رِضْوَانِکَ حَتَّى تُظَفِّرَنَا [تُظْفِرَنَا] فِیهِ بِکُلِّ خَیْرٍ مَطْلُوبٍ وَ جَزِیلِ عَطَاءٍ مَوْهُوبٍ وَ تُوقِیَنَا فِیهِ مِنْ کُلِّ مَرْهُوبٍ أَوْ بَلاءٍ مَجْلُوبٍ أَوْ ذَنْبٍ مَکْسُوبٍ.
آرى ستایش مى کنم بر اینکه ما را به ماه رمضان رساندى،و حال آنکه نعمتهایت بر عهده ما بود، و بهره ها و احسانت،و نیکیهاى پى درپى ات پیش ما بود،به این خاطر تنها براى تو است آخرین حدّ ستایش،ستایشى جاودان،همواره،پایدار، همیشگى،بى نهایت،تا در ابدیت پایانى نداشته باشد،بزرگ است ثنایت،ما را بر انجام تکالیف ماه رمضان یارى دادى تا از ما روزه و به پا داشتن نمازش را گذراندى،و نیز آنچه از ما در آن انجام گرفته،از کار نیک و سپاس و ذکر،خدایا آن را از ما به نیکوترین پذیرش،و گذشت و عفو و چشم پوشى و آمرزش و خشنودى ات بپذیر،تا جایى که ما را در این ماه،به هر خیر خواسته و شایان عطاى بخشیده شده برسانى،و از هر امر هراسناک و بلاى فرود آمده و گناه پیشه شده نگاه دارى.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعَظِیمِ مَا سَأَلَکَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ مِنْ کَرِیمِ أَسْمَائِکَ وَ جَمِیلِ ثَنَائِکَ وَ خَاصَّةِ دُعَائِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ شَهْرَنَا هَذَا أَعْظَمَ شَهْرِ رَمَضَانَ مَرَّ عَلَیْنَا مُنْذُ أَنْزَلْتَنَا إِلَى الدُّنْیَا بَرَکَةً فِی عِصْمَةِ دِینِی وَ خَلاصِ نَفْسِی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی وَ تُشَفِّعَنِی فِی مَسَائِلِی وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ عَلَیَّ وَ صَرْفِ السُّوءِ عَنِّی وَ لِبَاسِ الْعَافِیَةِ لِی فِیهِ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی بِرَحْمَتِکَ مِمَّنْ خِرْتَ [خُرْتَ] [ادَّخَرْتَ] لَهُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا لَهُ خَیْرا مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فِی أَعْظَمِ الْأَجْرِ وَ کَرَائِمِ الذُّخْرِ وَ حُسْنِ الشُّکْرِ وَ طُولِ الْعُمْرِ وَ دَوَامِ الْیُسْرِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ وَ طَوْلِکَ وَ عَفْوِکَ وَ نَعْمَائِکَ وَ جَلالِکَ وَ قَدِیمِ إِحْسَانِکَ وَ امْتِنَانِکَ أَنْ لا تَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنَّا لِشَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّى تُبَلِّغَنَاهُ مِنْ قَابِلٍ عَلَى أَحْسَنِ حَالٍ ،
خدایا از تو مى خواهم،به حق بزرگترین چیزى که یکى از آفریدگانت از تو خواست،از نامهاى گرامى ات،و ثناى زیبایت،و دعاى خاصت،که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و این ماه را بزرگترین ماه رمضانى قرار دهى که بر ما گذشته،از زمانى که ما را به دنیا آوردى تاکنون از جهت برکت در حفظ دینم،و رهایى جانم،و برآمدن حاجتم،و اینکه شفاعتم را در خواسته هایم بپذیرى،و در کامل کردن نعمتت بر من،و برگرداندن پیشآمد بد از من و پوشاندن لباس عافیت به من،و مرا به رحمتت از کسانى قرار دهى،که شب قدر را براى آنان اختیار نمودى،و آن شب را براى آنها بهتر از هزار ماه قرار دادى،در بزرگترین پاداش،و اندوخته هاى با ارزش،و نیکى شکر،و درازى عمر، و پایندگى آسایش،خدایا و از تو مى خواهم به رحمت و بخشش و گذشتت،و نعمتها و جلالت،و دیرینه احسان و عطایت،اینکه آن را آخرین بهره از ماه رمضان قرار ندهى،تا ما در سال آینده به آن برسانى،آن هم بر پایه بهترین حال،
وَ تُعَرِّفَنِی هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرِینَ إِلَیْهِ وَ الْمُعْتَرِفِینَ [وَ الْمُتَعَرِّفِینَ] لَهُ فِی أَعْفَى عَافِیَتِکَ وَ أَنْعَمِ نِعْمَتِکَ وَ أَوْسَعِ رَحْمَتِکَ وَ أَجْزَلِ قِسَمِکَ یَا رَبِّیَ الَّذِی لَیْسَ لِی رَبٌّ غَیْرُهُ لا یَکُونُ هَذَا الْوَدَاعُ مِنِّی لَهُ وَدَاعَ فَنَاءٍ وَ لا آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِلِقَاءٍ حَتَّى تُرِیَنِیهِ مِنْ قَابِلٍ فِی أَوْسَعِ النِّعَمِ وَ أَفْضَلِ الرَّجَاءِ وَ أَنَا لَکَ عَلَى أَحْسَنِ الْوَفَاءِ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ اسْمَعْ دُعَائِی وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ تَذَلُّلِی لَکَ وَ اسْتِکَانَتِی وَ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ وَ أَنَا لَکَ مُسَلِّمٌ لا أَرْجُو نَجَاحا وَ لا مُعَافَاةً وَ لا تَشْرِیفا وَ لا تَبْلِیغا إِلا بِکَ وَ مِنْکَ وَ امْنُنْ عَلَیَّ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ بِتَبْلِیغِی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَنَا مُعَافًى مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ مَحْذُورٍ وَ مِنْ جَمِیعِ الْبَوَائِقِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَعَانَنَا عَلَى صِیَامِ هَذَا الشَّهْرِ وَ قِیَامِهِ حَتَّى بَلَّغَنِی آخِرَ لَیْلَةٍ مِنْهُ.
و هلال ماهش را همراه بینندگان به سوى آن و اعتراف کنندگان به آن به من بشناسانى در کاملترین عافیتت،و خوبترین نعمتت،و گسترده ترین رحمتت،و برجسته ترین نصیب هایت،اى پروردگارم،که برایم پروردگارى غیر او نیست،این وداع نسبت به ماه رمضان وداع فنا و آخرین بهره من از دیدار نباشد، تا آن را در سال آینده به من بنمایانى،در فراخ ترین نعمتها،و برترین امیدها،درحالى که من براى تو بر پایه بهترین وفادارى باشم،به درستى که تو شنواى دعایى.خدایا دعایم را بشنو،و به زارى و خوارى و درماندگى،و توکّلم بر خویش رحم کن،من تسلیم توام،امید به موفقیت و سلامت کامل و شرافت و رسیدن به جایگاه رفیع،جز به تو و از جانب تو ندارم،بر من منّت بنه،اى که ثنایت بزرگ،و نام هایت مقدّس است،به رساندنم به ماه رمضان،و درحالى که از هر ناخوشایند و محذورى،و از همه ناگواری ها سالم باشم،ستایش خداى را که بر روزه این ماه،و بپادارى عبادتش ما را یارى نمود تا مرا به آخرین شب آن رساند.
ای مهربان! روزها و لحظه ها در پی هم می گذرند؛ می ترسم زمانی به خود آیم که به آخر خط رسیده ام؛ پس چنان کن تا از این لحظات به خوبی بهره گیرم و شکست ها قدمی باشد در مسیر پیروزی.
ای مهربان! دردهای دلم را می دانی؛ دردهایی که جز تو درمانی ندارند. مرا در راه رسیدن به خودت یاری کن.
ای مهربان! چنان کن تا همیشه عقلم چاره ساز زندگی ام باشد و آن گونه باشم که تو می پسندی.
ای مهربان! در پناه تو صحراها و بیابان های تنهایی را پای برهنه درمی نوردم تا طراوت دوستی برایم فاش تر شود.
ای مهربان! در پناه تو کویر دلم را با اشک های شوق سبز خواهم کرد.
ای مهربان! از تو بخشنده تر کیست؟ از تو پوشاننده تر کجاست؟ از تو درگذرنده تر کدام است؟ پس چگونه روی از تو برتابم و دست در دامن غیر تو زنم؟
ای مهربان! مرا به بندگی خویش بپذیر تا شیطان به بردگی نبرد.
ای مهربان! چگونه از درگاهت نومید برگردم در حالی که امیدم به توست؟
ای مهربان! در جانم، ایمان؛ در دلم، یقین؛ در کردارم، اخلاص؛ در نگاهم، روشنایی نور و در دینم استواری قرار ده.
ای مهربان! دوست دارم آن گونه باشم که تو پسندی و همان گونه بروم که تو بخواهی.
ای مهربان! اگر فاصله ی تولد تا مرگ، یک گام بیش نیست، چنان کن این یک گام هم در مسیر تو باشد.
ای مهربان! قدم های مرا در اطاعت خویش استوار کن و نگاهی تیزبین عطایم کن تا افق های دور دست را ببیند و راه از بیراهه باز شناسد.
ای مهربان! از هر آن چه انسان را به ماندن و مرداب شدن وامی دارد، رهایم کن
اعمال شب نوزدهم چند چیز است :
اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ .
دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ .
سوّم بخواند دعاء یا ذَاالَّذى کانَ را که در قسم چهارم گذشت .
چهارم بخواند: